در محضر استاد - محمد بلالی - اخبار چاپ ، اخبار تبلیغات ، اخبار نشر و اخبار بسته بندی
×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

اخبار سایت

true
true

ویژه های خبری

false
true
true
در محضر استاد – محمد بلالی

محمد بلالي در اولين روز پنجمين ماه سال ۱۳۲۲ هجري خورشيدي در شهرري پا به عرصهي وجود گذاشت. وي كه دومين فرزند پدري كارمند بود، جفاي به پدر در دوران كودتاي انگليسي، آمريكايي ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ را برنتافت و تصميم گرفت پس از اتمام تحصيلات متوسطه به سراغ مشاغل دولتي نرفته و در شغلهاي شخصي مشغول به فعاليت گردد.

پدرش كارمند ارشد واحد فني كارخانه قند كهريزك و از دوستداران مرحوم دكتر محمد مصدق بود. وي در جريان ارائه خدمت در اين كارخانه دچار سانحه شد و بخشي از توان حركتي خود را از دست داد. ليكن در دولت كودتا به دليل گرايشات مليگرايانه مورد بيمهري و بيتوجهي مسوولين قرار گرفته و سالهاي آخر عمر را در شرايط ناگواري سپري كرد.

محمد با اين پيشينه، پس از اتمام دوره تحصيلات متوسطه در رشته طبيعي و بعد از آنكه پدر در سال ۱۳۴۰ روي در نقاب خاك فروكشيد، نصب موتورهاي برق را به عنوان حوزهي فعاليت خود انتخاب نمود. در اولين روزهاي آغاز به كار موفق شد سفارش نصب دو دستگاه موتور برق را جهت استفاده دريكي از روستاهاي شهرستان گرگان جذب نمايد. جالب آنكه پس از شش ماه كار مداوم زماني كه براي تسويه حساب نزد سفارشدهنده كه سرهنگ شهرباني بود، رفت؛ در عوض پرداخت حقالزحمه، با اسلحه از او پذيرايي شد. در نتيجه وي به تهران بازگشت و در پي شغلي ديگر به جستجو پرداخت.

اين اتفاق ناگوار ارمغاني براي صنعت چاپ ايران محسوب ميشود. چرا كه وي پس از مدتي با آقاي ملكمرزبان آشنا شده و بدين طريق توانست به شركت سهامي چاپ گوتنبرگ راه يابد. نام محمد بلالي و صنعت چاپ معاصر ايران آنچنان با هم پيوند خوردهاند كه نميتوان گفت اين آشنايي براي بلالي فرخندهتر بوده است يا براي صنعت چاپ ايران.

به هر صورت وي در سال ۱۳۴۳ براي اولين بار پاي در عرصه چاپ گذاشته و به عنوان يك كارگر ساده كنار ماشين جعبهچسباني ياگينبرگ اين چاپخانه مشغول به فعاليت شد. بعد از گذشت ۳ ماه خدمات ماشين جعبه چسباني بلالي را راضي نكرده و تصميم ميگيرد با دستگاهي ديگر كار كند. در اين زمان به او پيشنهاد ميشود كه با يك دستگاه ماشين چاپ ملخي شروع به كار نمايد. اين ماشين ملخي كه نه ملخ داشت و نه نورد و نه ترمز، سرآغاز تحولي ديگر در زندگي محمد بلالي بود.

وي ۱۰ روز تمام تلاش ميكند تا اين دستگاه به حداقل استانداردهاي فني لازم براي فعاليت نزديك شده و قابل استفاده گردد. پس از ۱۰ روز فعاليت به منظور راهاندازي ماشين ملخي كار را با اين ماشين شروع كرده و اولين كاري كه به اين ماشين بست، بارنامههاي شركت ملي نفت ايران بود. بعد از ۶ ماه كار كردن با ماشين ملخي، به عنوان كمك تكنسين كنار يك ماشين لترپرس قرار گرفت. پس از تجربياتي كه از دستگاه لترپرس به دست آورد، دومين دستگاه ماشين افست خوابيده وارد ايران شده و محمد بلالي به عنوان كمك اپراتور كنار اين دستگاه مشغول به فعاليت شد.

سير پيشرفت و رشد را يك به يك پشت سر گذاشت تا جايي كه تصميم گرفت با كمك مرحوم شهنا به آلمان رفته و دورههاي فني را در كارخانههاي معتبر اين كشور بگذراند.

طي يك دوره سه ماهه زبان آلماني را آموخت و به كشور آلمان عزيمت كرد. در سال ۱۹۷۰ به شهر افنباخ كه مركز كارخانه ماشينسازي رولند رفته و دورههاي چاپ و فني را گذرانده، سپس با تمايل و علاقه شخصي در دورههاي فني و چاپ كارخانجات هايدلبرگ آلمان، كلرمتال سوئيس، سولنا سوئد، بابست سوئيس و ياگنبرگ شركت كرد. و پس از بازگشت و در خدمت شركت چاپ گوتنبرگ بود.

نتيجه اين دورهها آن بود كه وي را تبديل به استاد برجسته صنعت چاپ نمود. تا جايي كه به پيشنهاديكي از دوستان و با ارسال رزومه كاري خود به دانشگاه ملي آمريكا در سال ۲۰۰۷ ميلادي، قرار شد دكتراي افتخاري اين دانشگاه به وي اعطا شود. بلالي جايگاه و منزلتي جهاني داشته و در مراكز معتبر بينالمللي شناخته شده است.

اين موضوع زماني مشخص شد كه يك هيات پارلماني متشكل از چهار نماينده مجلس، يك مترجم و محمد بلالي (نايب رئيس اتحاديه چاپخانه داران تهران)، جهت بازديد از كارخانجات سازنده ماشينآلات چاپ، عازم كشور آلمان شدند. در جريان اين بازديد زماني كه مدير فني يكي از كارخانجات به منظور ارائه توضيحات فني با هيات پارلماني ايران همراه ميشود، از طريق مترجم با نام محمد بلالي آشنا شده و اعلام ميكند احتياجي به من نيست. چرا كه آقاي بلالي از برترين كارشناسان فني در حوزه ماشينآلات چاپ هستند.

در سال ۱۳۵۶ تصميم ميگيرد از گوتنبرگ جدا شده و چاپخانهاي با دوستان خود را داير كند. اولين چاپخانه محمد بلالي با يك دستگاه ماشين ۴ رنگ ۵/۴ ورقي كلرمتال، يك دستگاه ماشين ۲ رنگ ۵/۴ ورقي كلرمتال، دو دستگاه ماشين ۲ رنگ ۵/۴ ورقي سولنا، دو دستگاه ماشين تكرنگ ۲ ورقي كلرمتال، دو دستگاه ماشين افست خوابيده هايدلبرگ، دو دستگاه ماشين تكرنگ ۳ ورقي رولند، سه دستگاه ماشين لترپرس هايدلبرگ و دو دستگاه ماشين جعبهچسباني در همين سال راهاندازي و تأسيس شد.

پس از دو سال از شركاي خود در اين چاپخانه جدا شده و با دوستان خود شركت پرينكپك (كوه رنگ) را تأسيس مينمايد. اين شركت تا سال ۱۳۸۴ داير بوده و پس از بلالي از همكاران خود در اين شركت جدا شده و مجتمع چاپ فرارنگ آريا را تأسيس ميكند. بلالي هنوز هم در اين شركت مشغول به فعاليت است. مجتمع چاپي فرارنگ آريا يكي از مجهزترين چاپخانه هاي افست كشور ميباشد.

علاوه بر سوابقي كه گفته شد، محمد بلالي در زمينه صنفي نيز سابقه فعاليتي طولاني دارد. هر چند كه پس از انقلاب اسلامي و با آغاز جنگ تحميلي وي به جبهههاي جنگ رفته، به مدت دو سال مداوم در جبههها حضور پيدا ميكند. البته تا روزهاي پاياني جنگ تحميلي همواره آماده به خدمت بوده و در تمام عملياتهاي رزمندگان اسلام شركت داشت. با تمام اين اوصاف وي لحظهاي از خدمت در زمينه صنفي غافل نشده و سه دوره پياپي به عنوان نايب رئيس اتحاديه چاپخانه داران تهران به صنعت چاپ كشور خدمت مينمود.

در سال ۱۳۸۶ و در پي تغيير قانون چاپخانههاي تهران، محمد بلالي از اتحاديه تهران جدا شده و اين اتحاديه عضوي اثرگذار، متخصصي بينالمللي و مديري توانا و كارآمد را از دست داد.
بلالي پس از دو سال سكوت معنيدار، مهر خاموشي از لب برداشته و در گفتوگو با خبرنگار ماهنامه چاپ و تبليغات به بيان ديدگاهها و نقطهنظرات خود در زمينه مسائل صنفي و چند و چون صنعت چاپ ايران پرداخت. گفتههاي بلالي كه همه از دغدغههاي بسيار او براي پيشرفت، توسعه و تعالي صنعت چاپ ايران سرچشمه ميگيرد؛ آموزنده، تلخ و البته شنيدني است.

مشكلات و موانع اصلي و ريشه اي صنعت چاپ ايران را در چه حوزههايي ميدانيد؟ به طور كلي ارزيابي شما از شرايط فعلي صنعت چاپ كشور چيست؟

بخش اعظمي از مشكلات و موانع توسعه، پيشبرد اهداف و پيشرفت فني و كيفي صنعت چاپ كشور در زمينههاي گوناگون اعم از اپراتوري، تجهيزات و فنآوري، كيفيت محصولات، مديريت و… نسبت مستقيمي با موضوع آموزش اين صنعت در ايران دارد. بررسي وضعيت كيفيت و سطح فني صنعت چاپ در اين زمينهها، نيازمند آسيبشناسي دقيق و تحليل علمي دادههاي تاريخي، فرهنگي و صنعتي است. به بيان ديگر، شناخت جايگاه امروزي صنعت چاپ در ايران، مستلزم شناخت جايگاه اين صنعت در روزگار گذشته و سير تاريخي ورود چاپ به كشور است.

در حقيقت وضعيت صنعت چاپ بايد از زماني كه اولين ماشينآلات و تجهيزات چاپ وارد كشور شد تا زمان حال مورد بررسي دقيق و آسيبشناسي كارشناسي قرار گيرد. دستيابي به اين مهم به طور قطع دقتنظري همهجانبه، فني، تخصصي، علمي و كارشناسي نسبت به تاريخ صنعت چاپ ايران را طلب ميكند. در اين مجال مروري كلي و مختصر بر موضوع آموزش صنعت چاپ ايران در طي ادوار مختلف تاريخي خواهيم داشت:

در زمان ولايتعهدي عباسميرزا اولين ماشين چاپ سنگي وارد كشور و در شهر تبريز نصب و راهاندازي شد. تا پيش از آن تاريخ، محصولات چاپي ايران از طريق كشورهاي تركيه، هند و… تأمين ميشد. با ورود اولين ماشين چاپ به كشور، روند و فرآيندي جديد در عرصه صنايع وارداتي ايران پديد آمد. به دليل وسعت محصولات، كارآيي بسيار بالا، توانايي ارتباط با آحاد گوناگون جامعه و شرايط خاص سياسي و اجتماعي ايران در آن روزگار، صنعت چاپ آرامآرام رشد كرده و هر روز بر ميزان اهميت، اعتبار و جايگاه صنعت چاپ افزوده ميشد.

رشد و پيشرفت صنعت چاپ در آن دوره به حدي است كه بسياري از محققان تاريخ معاصر، صنعت چاپ را ركن چهارم انقلاب مشروطه ميداند. سرعت بسيار رشد صنعت چاپ در ايران موجب شد تا تعداد زيادي از فعالان صنعتي، اقتصادي و فرهنگي كشور جذب سرمايهگذاري در آن شوند. تكنولوژي صنعت چاپ در آن روزگار به شكلي بود كه با بالا رفتن تعداد چاپخانهها، نياز به تربيت استادكار و اپراتور ماهر به عنوان يك ضرورت اجتنابناپذير رخ عيان ميكرد.

از طرفي نوع كاركرد ماشينآلات و نحوهي استفاده و بهرهبرداري از آنها به گونهاي بود كه فعاليت در چاپخانهها نيازمند تحصيل و آموزش از طريق كار در چاپخانه بود.

به ديگر سخن، زماني كه فردي به عنوان كارگر وارد چاپخانهاي ميشد، ميبايست سالهاي متمادي به عنوان شاگرد نزد استادكار باقي ميماند و رفتهرفته طريقه استفاده از تجهيزات و آمادهسازي مواد اوليه جهت بهرهبرداري از ماشينآلات را ميآموخت. همين موضوع سبب ميشد تا به صورت ناخودآگاه و قهري شرايط خاصي در آموزش صنعت چاپ كشور ايجاد شود. سيستم آموزشي استاد، شاگردي محصول آن دوران است. اين نظام آموزشي در ساختار تكنولوژي مورد استفاده در آن روزگار پاسخگو بود.

آموزش حجم بسيار بالاي فعاليتهاي مكانيكي در فناوريهاي صنعت چاپ تا پيش از راهاندازي و ابداع سيستم چاپ افست، زمان زيادي نياز داشت. زمان بالاي آموزش، نوع تكنيكهاي مورد استفاده در چاپ، نحوهي ارسال سفارشات چاپي، مدلهاي مديريتي چاپخانهها و… از جمله عواملي بودند كه آموزش استاد، شاگردي را تبديل به بهترين نوع آموزش در صنعت چاپ كرده بودند.

اما فضاي حاكم بر نظام آموزشي صنعت چاپ از اوايل قرن بيستم، بخصوص در نيمه دوم اين قرن و به ويژه پس از ورود رايانه و كامپيوتر و استفاده از تكنولوژي در صنعت چاپ، دستخوش تغييرات عمدهاي گرديد. ارتقاء فناوريهاي چاپي، تعدد محصولات، محصولات تخصصي بيشمار، استفاده از تكنيكهاي الكترونيكي و… شرايط خاصي را پيرامون موضوع آموزش در صنعت چاپ ايجاد كرد.

اين شرايط وضعيت آموزش صنعت چاپ را به طور كلي دگرگون ساخت. به عبارت ديگر، كاركنان فني چاپخانهها تبديل به كارشناسان و متخصصان آموزشديده و آكادميك گرديدند. امروزه اپراتور ماشين چاپ بايد در بخشها مختلف علمي تخصص داشته و كارآمد باشد. به عنوان نمونه يك اپراتور چاپ بايد با دانش الكترونيك، مكانيك، رنگشناسي، ليتوگرافي، صحافي و… آشنايي كاربردي داشته باشد.

در اين دوران و با پيدايش سيستم افست، تعليم به سبك استاد، شاگردي پاسخگوي نيازهاي صنعت چاپ نبوده و نظام آموزشي اين صنعت با تغييرات عمدهاي روبرو شده و رويكردهاي نويني در اين بخش صنعت چاپ ايجاد گرديد. استفاده از مراكز آموزشي مانند هنرستانها، دانشگاهها، دانشكدههاي علمي ـ كاربردي، آكادميهاي كمپانيهاي بينالمللي، آموزشگاههاي آزاد و… در دستور كار واحدهاي صنعتي چاپي قرار گرفت.

قدر مسلم ورود به چنين فضاي آموزشي گستردهاي نيازمند تدوين سيلابسهاي درسي جديد و طرحدرسهاي علمي و كارآمد بود. ابتدا در كشورهاي توسعهيافته و صاحبان صنعت چاپ دنيا اين طرحدرسهاي جديد، مبتني بر اقتضائات و نيازهاي واحدهاي چاپي طراحي و تدوين شدند؛ سپس بسياري از كشورهاي در حال توسعه كه سرمايه گذاريهاي قابل توجهي در صنعت چاپ دارند نيز به كشورهاي توسعهيافته پيوسته و به صورت جدي نظام آموزشي صنعت چاپ خود را تغيير دادند.

بزرگترين مشكل صنعت چاپ در ايران از اين زمان آغاز شد. چرا كه متأسفانه آموزش چاپ در ايران براساس نيازهاي روزآمد و كاربردي تغيير نكرده و بسياري از واحدهاي صنفي هنوز هم مبتني بر همان نظام آموزشي استاد، شاگردي فعاليت ميكنند. البته طي سالهاي اخير تلاشهايي در زمينه آموزش چاپ انجام شده است.

تأسيس و راهاندازي دانشگاههاي جامع علمي و كاربردي (دانشكدههاي چاپ اين دانشگاهها) و دانشكده چاپ دانشگاه هنر تلاشهايي در زمره تلاشهايي است كه مسئولين امر در اين خصوص انجام دادهاند. ليكن عليرغم تمام اين تلاشها آموزش چاپ در ايران كماكان با مشكلات و مسائل جدي و متعددي روبرو است. چرا كه طرح درسها و سيلابسهاي درسي اين دانشگاهها نه براساس اقتضائات و نيازهاي صنعت چاپ كه برپايه ديدگاههاي سليقهاي و فردي طراحي و تدوين شدهاند.

واحدهاي چاپي در تمام دنيا به صورت صنعتي عمل ميكنند. بخش اعظمي از آموزش صنايع نيز به صورت تجربي و عملي تدريس ميشود. نميتوان انتظار داشت دانشجويي كه در طول مدت تحصيل، تنها يكي دو نوبت به چاپخانه مراجعه كرده و با ماشينآلات چاپ آشنا ميشود، توانايي كار كردن با يك ماشين مدرن صنعت چاپ را داشته باشد.

نميتوان از دانشجويي كه حتي براي يك بار هم لباس كار نپوشيده و دستگاه چاپي را تنظيم نكرده است، توقع داشت كه بتواند با ماشينآلات و تجهيزات مدرن و فناوريهاي جديد صنعت چاپ كار كند. تنها راه پيشرفت و توسعه كمي و كيفي صنعت چاپ در گرو بهينهسازي شرايط آموزشي در اين صنعت است؛ آموزش صنعت چاپ هم تنها در زماني رشد كرده و كارآمد ميگردد كه واحدهاي عملي و تجربي بخش قابل توجهي از دورههاي آموزشي را به خود اختصاص دهند.

نياز نيست كه هر موضوعي در جامعه ما تجربه شود، ما بايد بتوانيم از تجربيات كشورهاي توسعهيافته استفاده نماييم. راهي كه ديگران رفته و آزمون و خطاهاي بسياري را در مسير خود داشتهاند. اكنون زمان بهرهبرداري و استفاده از تجربيات جامعه جهاني است.

جنابعالي در قالب يك دستهبندي، صنعت چاپ ايران را به دو دوره تاريخي گراورسازي (پيش از ورود افست) و ليتوگرافي (پس از ورود افست) تقسيم نموديد. به نظر ميرسد از نظر مجموعههاي مديريتي و تجهيزاتي نيز بتوان صنعت چاپ ايران را به سه دوره مجزا تقسيم نمود. اين سه دوره عبارتند از: ورود صنعت چاپ به كشور تا انقلاب اسلامي، از بهمن سال ۵۷ تا سال ۱۳۷۳ و از سال ۱۳۷۳ (كه واردات ماشينآلات به كشور آزاد شد) تاكنون.

در هر يك از اين دورهها شاهد بروز اتفاقات و طي فرآيندهاي گوناگوني هستيم. همانطور كه پيشتر اشاره فرموديد، از ابتداي ورود صنعت چاپ به كشور، تا پيدايش سيستم چاپ افست در ايران، آموزش صنعت چاپ به صورت استاد، شاگردي بوده و مسير روشني را در اين دوران طي نموده است.

پس از آن نيز تا انقلاب سال ۱۳۵۷، مسير صعودي و سير پيشرفت در صنعت چاپ كشور با سرعت قابل قبولي دنبال ميشد. اين سرعت پس از انقلاب اسلامي و با ممنوع شدن واردات ماشينآلات و تجهيزات به كشور، متوقف شده و شرايط به طور كلي تغيير كرد. وضعيت توقف توسعه صنعت چاپ تا سال ۱۳۷۳ ادامه داشت. در اين سال دولت با ورود ماشينآلات و تجهيزات بهروز صنعت چاپ به كشور از مبادي قانوني موافقت نمود.

با اين اقدام دولت جمهوري اسلامي ايران، شرايط جديدي بر فضاي صنعت چاپ كشور مستولي شد. در اوايل اين اقدام انتظار ميرفت صنعت چاپ كشور با تحولات گستردهاي روبرو شده و موقعيت اين صنعت مادر كه نقش بينرشتهاي قابل توجهي دارد، بهبود يابد. چرا كه در دوران سازندگي توجه ويژهاي به توليدات داخلي ميشد و هيچ توليدي نميتواند بدون عبور از معبر صنعت چاپ و بستهبندي به موفقيت دست پيدا كند. انتظارات به حق فعالان صنعتي و بخصوص فعالان صنعت چاپ كشور اين بود تا با حمايتهاي گسترده و اصولي از صنعت چاپ موقعيت و جايگاه اين صنعت بسيار رشد كرده و شاهد برونرفت از شرايط نامساعد پيش از آن باشيم.

ليكن متأسفانه اين اتفاق رخ نداده و كماكان شاهد مشكلات و مسائل عمدهاي در زمينه صنعت چاپ هستيم. جنابعالي به عنوان فردي كه مدتزمان بسياري را در مسئوليتهاي اجرايي (نايب رئيس اتحاديه چاپخانه داران تهران) فعاليت داشته و از نزديك با مشكلات و موانع توسعه صنعت چاپ مواجه بودهايد، چه تحليلي از اين موضوع داريد؟ به طور كلي چه عواملي در عدم رشد صنعت چاپ كشور مؤثر هستند؟ در نهايت نيز آيا راهي براي بهبود شرايط و تحكيم جايگاه صنعت چاپ در ايران وجود دارد؟

همانطور كه اشاره كرديد، صنعت چاپ ايران تا پيروزي انقلاب شكوهمند اسلامي مسير رشد و توسعه را با سرعت قابل قبولي دنبال ميكرد. اين موضوع بخصوص پس از ورود سيستم افست به كشور و داير شدن نمايندگي كمپانيهاي مطرح بينالمللي در ايران قوت بيشتري گرفت. مرحوم آقاي نورياني (نماينده انحصاري شركت هايدلبرگ در آن دوران)، كه به حق لقب گوتنبرگ ايران به او اعطا شده است، نقش بسيار مؤثري در اين خصوص داشتند. ايشان با گذشت و آيندهنگري مثالزدني خود خدمات شايان ذكري را به صنعت چاپ ايران داشت. اقدامات مؤسسه نورياني در توسعه صنعت چاپ ايران نقش بسيار زيادي را ايفا كرد.

در هر نقطهاي از كشور، حتي در دوردستترين استانها و شهرهاي ايران، ماشينآلات چاپ هايدلبرگ با پايينترين قيمت و به صورت اقساط بلندمدت نصب و راهاندازي شد. با توجه به نيازهاي آن روزگار بازار چاپ ايران، همان تعداد دستگاه در مناطق مذكور كفايت نموده و مطالبات اهالي آن مناطق را برآورده ميساخت.

به هر شكل روند پيشرفت و پيشبرد كمي و كيفي صنعت چاپ ايران تا زمان پيروزي انقلاب اسلامي در بهمن ماه سال ۱۳۵۷ ادامه داشت. اين فرآيند پس از پيروزي انقلاب اسلامي ايران و فضاي حاكم بر ساختار انقلابها دگرگون شده و تغيير كرد. واضح است كه انقلاب به معني دگرگوني، تغيير و حذف برخي ساختارهاي اجتماعي و ايجاد بعضي ساختارهاي جديد است. در اين شرايط پس از چند ماهي كه از پيروزي انقلاب اسلامي گذشته بود، ايران اسلامي با مشكل تازهاي نيز مواجه شد. بيش از ۱۴۰۰ كيلومتر از مرزهاي كشور درگير جنگي نابرابر شد. جنگ تحميلي عراق عليه ايران كه خسارات جبرانناپذيري را به پيكرهي اقتصادي و صنعتي ايران وارد ساخت، بسياري از زيرساختها و بنمايههاي صنعتي كشور را از بين برد.

علاوه بر خسارات مستقيمي كه از شرايط جنگ به كشور وارد ميشد، زيانهاي غيرمستقيم فراواني نيز بر كشور تحميل شد. به عنوان نمونه همين موضوع واردات ماشينآلات صنعت چاپ است. در آن دوران تمام انرژي و زمان مديران كشور صرف جنگ و مديريت شرايط جنگي در كشور بود. چرا كه اگر جنگ مديريت نميشد و براي مقابله با دشمن توانمند (رژيم بعثي عراق و حاميان بينالمللي آن) چارهانديشي نميشد، مشخص نبود كه امروز ايران در كجاي تاريخ ايستاده است.

آيا ايران كشوري تحت اشغال بيگانه بود؟ آيا شاهد يك ايرانستان بوديم؟ آيا جمهوريهاي خودمختار در كشور شكل گرفته بود؟ آيا صنعت چاپي در كشور باقي مانده بود؟

بدين جهت اقدام صحيح و كارآمد، اداره جنگ و توجه ويژه به مسائل و مشكلات ناشي از آن بود. اقدامي كه مديران ارشد سياسي، صنعتي، اقتصادي و فرهنگي كشور در آن دوران انجام دادند. در نتيجه با ياري خداوند متعال و غيرت و قدرت ايمان فرزندان ايرانزمين اين مهم انجام شده و دشمن ايران پس از ۸ سال جنگ فرسايشي ناگزير شد تا از خاك ايران بيرون رفته و مرزهاي مصوب در معاهده الجزاير را به رسميت بشناسد.

در هر صورت موضوع جنگ و فضاي حاكم بر انقلاب كه ناشي از فرهنگ انقلابي در تمام جوامع ميباشد، موجب شد اتفاقات ناخواسته و ناگواري در حوزهي صنايع كشور، از جمله در مورد صنعت چاپ رخ دهد. اين شرايط موجب شد تا جلوي واردات ماشينآلات چاپ به كشور گرفته شود.

همانطور كه اشاره شد؛ عدم واردات ماشينآلات از يكسو و بالا رفتن نيازهاي چاپي از سوي ديگر، موجب شد تا تجهيزات و دستگاههاي داخلي فرسوده شده و بسياري از چاپخانههاي كشور تواناييها و ظرفيتهاي توليدي خود را از دست بدهند. اين جريان تا سال ۱۳۷۳ هجري شمسي ادامه داشت.

در اين سال دولت جمهوري اسلامي ايران با واردات ماشينآلات و تجهيزات مدرن به كشور موافقت كرد. از آن تاريخ تاكنون ماشينآلات فراواني به كشور وارد شده است. ليكن متأسفانه اين فعاليت نيز همانند بسياري از بخشهاي ديگر، به صورت علمي و كارشناسي دنبال نشد. چرا كه درست زماني واردات ماشينآلات به كشور آزاد شد كه اقتصاد كشور با مشكلات جدياي نظير نوسان قيمت ارز مواجه بود.

اين مشكلات و سوءاستفاده برخي از سوداگران موجب شد تا ماشينآلاتي وارد كشور گردند كه با تكنولوژيها و فناوريهاي روز دنيا فاصلهي زيادي داشتند. يك نمونه بسيار بارز آن، ماشين چاپي بود كه به يكي از چاپخانه داران ورامين فروخته شده بود.

دستگاه چاپي به اين مدير چاپخانه فروخته شده بود كه تكنولوژي آن مربوط به جنگ جهاني دوم بود. فرد مذكور مراجعات زيادي به نهادهاي ذيربط داشت و سرآخر نيز در يكي از مراجعات خود با يك دستگاه كمپرسي در جاده ورامين برخورد كرده و جان باخت. از اين قبيل مسائل به تعداد زياد در بدنهي صنعت چاپ كشور به وجود آمد.

تصميمي كه بنا بود برخي از مشكلات و موانع موجود بر سر راه پيشرفت و توسعه صنعت چاپ ايران را از ميان بردارد، خود تبديل به يكي از مشكلات و موانع رشد و توسعه صنعت چاپ كشور شد. البته در سالهاي بعد مشكل چند نرخي بودن ارز مرتفع شده و تحريمهاي موجود در اقتصاد كشور نيز سبكتر شدند.

در اين مرحله مشكل ديگري بروز كرد؛ و آن قيمت بسيار بالاي ارز بود. چه در زماني كه واردات از طريق دلار آمريكا انجام ميشد و چه در زماني كه يورو جايگزين دلار شده و ارز وارداتي ايران گرديد.

امروزه ورود يك ماشين چاپ با تكنولوژي روز دنيا قيمت تمامشدهي بسيار بالايي دارد و براي چاپخانهها مقرونبصرفه نيست. با توجه به رقابت منفي و آزاردهندهاي كه در ميان چاپخانهها كشور به وجود آمده است، اين ميزان سرمايهگذاري در بخش ماشينآلات به هيچوجه توجيح اقتصادي ندارد. متأسفانه در حال حاضر، رقابت منفي و نادرستي در زمينه قيمت ارائه خدمات در ميان چاپخانهها به وجود آمده است. به طوري كه چاپخانهها تحت هيچ شرايطي به بالا بردن كيفيت خدمات و محصولات خود توجه نميكنند.

در حقيقت چاپخانهها و مجتمعهاي چاپي امروزه تنها به فكر پايين آوردن قيمت خدمات خود هستند. اين موضوع باعث ميگردد كه مواد مصرفي مورد استفاده در چاپخانهها از حد استاندارد خارج شده و از هر نوع ماده مصرفي ارزانقيمت استفاده كنند. حال آنكه يكي از مهمترين و اثرگذارترين اركان چاپ، مواد مصرفي است.

تكنولوژيها و فناوريهاي بكار رفته در ماشينآلات و تجهيزات مدرن و روزآمد صنعت چاپ به گونهاي است كه ارائه محصول كيفي مناسب و در حد استانداردهاي قابل قبول نيازمند استفاده از مواد مصرفي و ملزوماتي است كه از كيفيت مناسب برخوردار بوده و مورد تأييد سازمانهاي استاندارد بينالمللي قرار گرفته باشند.
بدين شكل شرايط و موقعيت بسيار پيچيدهاي در صنعت چاپ كشور به وجود آمده است. موقعيتي كه به منظور برونرفت از آن بايد بررسي دقيق، همهجانبه، كارآمد و كارشناسي صورت بگيرد. علاوه بر آن خروج از اين وضعيت يك عزم ملي و ارادهي عمومي را طلب ميكند.

با توجه به نكاتي كه جنابعالي در مباحث خود به آنها اشاره داشتيد، به نظر ميرسد مجموعههاي صنفي در اين ميان نقش غيرقابل انكار و خاصي را بايد ايفا كنند. جذب حمايتهاي دولتي، رفع مشكل قيمتگذاري خدمات صنعت چاپ كشور، آموزش كاربردي صنعت چاپ و… از جمله موضوعاتي است كه تنها مجموعههاي صنفي ميتوانند نقش قابل توجهي را در آنها ايفا نمايند. به نظر شما اتحاديهها و انجمنهاي صنعت چاپ كشور، چه نقشي در رفع مشكلات و موانع موجود در اين صنعت دارند؟ آيا ميتوان بخشي از اين مسائل را از طريق اتحاديهها مرتفع نمود؟

قدر مسلم ويژگيهاي خاصي كه در مسائل صنعتي و از جمله در صنعت چاپ وجود دارد، شرايط را به گونهاي ايجاد مينمايد كه تنها افراد آشنا به امور صنعت ميتوانند راهبردهاي اصولي، علمي و كارآمدي در خصوص آنها داشته باشند. به بيان ديگر، مشكلات و موانع موجود در صنعت چاپ تنها توسط كارشناسان و متخصصان اين صنعت قابل رفع هستند. تا زماني كه اهالي و فعالان صنعت چاپ خود در اين زمينه تلاش نكنند، هيچ مرجع و مجموعهي ديگري نميتواند اين مشكلات را از مقابل صنعت چاپ بردارد.

كارشناسان و متخصصان صنعت چاپ نيز تنها زماني ميتوانند در بستري مساعد و به دور از تنش با يكديگر به تشريك مساعي نشسته و در راستاي رفع مشكلات اقدام نمايند كه از طريق مجموعهاي كارآمد و دلسوز گردهم آمده باشند. اين اقدام برعهده اتحاديههاي مرتبط با صنعت چاپ بوده و در زمرهي اصليترين وظايف آنها ميباشد. با توجه به شرايط موجود نميتوان انتظار داشت كه دولت و حاكميت به واحدهاي صنعت چاپ خدمات ارائه نمايد. حمايت از واحدهاي صنعتي مستلزم شناخت مشكلات عمده و مسائل اصلي هر صنعتي است. شناخت اين مشكلات نيز توسط متوليان دولتي و خصوصي هر بخش صنعتي به بدنهي اصلي و تصميمگير دولت منعكس ميشود.

در نتيجه يكي از مشكلات اساسي صنعت چاپ ايران، متولي دولتي آن است. البته بايد در نظر داشت كه صلاحيت تأسيس و راهاندازي چاپخانهها موضوعي است كه بايد توسط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي صورت گيرد. چرا كه فعاليت چاپخانهها، فرهنگي است؛ و صلاحيت مجموعه و فردي كه ميخواهد فعاليتي فرهنگي داشته باشد، بايد توسط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي كه وظيفه مديريت فرهنگ كشور را داراست تعيين و تأييد شود. اما از ديگر سو، بدنه و پيكره صنعت چاپ، صنعتي است. همانگونه كه به طور متداول از واژه صنعت در مورد چاپ استفاده ميشود. چاپخانهها يكسري مجموعههاي صنعتي كوچك و سبك هستند.

پيش از اين نيز واحدهاي چاپي زيرمجموعهي اداره صنايع كوچك كشور بودند. در سرفصلهاي شرح وظايف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي به هيچ عنوان حتي يك مورد صنعتي هم وجود ندارد.

در تمام وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي از نظر ارگانيك و سازماني حتي يك كارشناس صنعتي و اقتصادي نيز وجود ندارد. حال چنين مجموعهاي چطور ميتواند صنعت عظيم چاپ را مديريت نمايد. رويكرد كلي و اساسي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، رويكردي فرهنگي است. بدين جهت و به طور طبيعي اين وزارتخانه به هيچوجه امكان درك موضوعات صنعتي را ندارد. مشكلات و موانعي كه در زمينه صنعتي در چاپخانهها وجود دارد، براي متوليان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي قابل درك نبوده و با آنها بيگانه هستند.

لذا اولين اقدامي كه بايد صورت گيرد، تفكيك حوزههاي تأسيس و راهاندازي و هدايت و راهبري چاپخانهها در عرصههاي مختلف فرهنگي و اقتصادي است. بايد نرمافزار صنعت چاپ كه همان محصولات و خدمات آن است، از سختافزار صنعت چاپ كه شامل ماشينآلات و تجهيزات به كار رفته در آن ميباشد، از يكديگر جدا شود. هر يك از اين دو بخش بايد مديريت جداگانهي دولتي خاص خود را داشته باشند.

در صورت تحقق اين امر شايد نيازي به تشكيل فراكسيون چاپ در مجلس نيز نباشد. اگر متولي ماشينآلات و تجهيزات صنعت چاپ وزارت صنايع باشد، اين متولي ميتواند با تكيه بر نظرات كارشناسان و متخصصان خود مشكلات و موانع توسعه صنعت چاپ ايران را به خوبي شناسايي كرده و نسبت به رفع آنها اقدام نمايد. بدين جهت كه وزارت صنايع به طور كلي در مورد صنايع كشور برنامهريزي ميكند، ميتواند بهترين و كارآترين برنامههاي راهبردي را براي صنعت چاپ كشور نيز داشته باشد.

با توجه به نكاتي كه جنابعالي اشاره كرديد؛ و با توجه به اينكه دريافت حمايتهاي لازم از دولت نيازمند ارائه راهكارهاي اصولي و علمي از طرف نهادهاي متولي صنعت چاپ در بخش خصوصي است، تحقق اين مهم برعهده چه مجموعههايي است؟ آيا ميتوان بر پتانسيل و توان اتحاديههاي موجود در اين زمينه اتكا داشت؟

نهادهاي غيرانتفاعي و متوليان خصوصي صنايع چنين وظايفي را برعهده دارند. حاكميت فعاليتهاي اتحاديههاي صنفي و صنعتي را پذيرفته است. بخشي از مسووليتها را نيز به اين اتحاديهها واگذار نموده است. از اين مرحله به بعد خود اتحاديهها و كارشناسان آنها هستند كه بايد به منظور تحقق اهداف و برنامههاي خود اقدام نمايند. توان علمي و كارشناسي اتحاديهها بايد به گونهاي باشد كه بتوانند در قالب ارائه راهكارها و پيشنهادات منطقي و قابل دفاع دولت و حاكميت را مجاب كرده و امتيازات لازم را از مجموعههاي دولتي دريافت كنند.

اين موضوع در مورد صنعت چاپ نيز صادق است. اتحاديههاي صنعت چاپ نيز به لحاظ ساختاري توانايي و امكان استفاده از موقعيتهاي قانوني موجود را دارند. اما دستيابي به اهداف رفيع نيازمند انديشهي رفيع است. مديران و دستاندركاران اتحاديهها بايد با انديشهاي بلند و به دور از دوستيها و دشمنيهاي دستهاي و گروهي و باندي به مشكلات صنعت چاپ بينديشند. بايد بدون در نظر گرفتن نوع ارتباط كارشناسان اين صنعت از توان علمي و فني آنان نهايت بهره را ببرند. بايد به انتقادات توجه كرده و مشكلات را به طور ريشهاي حل كنند.

اگر چنانچه اتحاديهاي قدرتمند و كارآمد در مجموعهي صنعت چاپ فعاليت كرده و موضوعات را به صورت كارشناسي و با توان علمي مناسب پيگيري نمايد، ميتواند بيشترين بهره و استفاده را از مجموعههاي دولتي داشته باشد. اميدوارم اتحاديه چاپخانه داران تهران صادقانه كارنامهي عملكرد خود را در اين زمينهها براي اهالي و فعالان صنعت چاپ اعلام كرده و آنان را از روند فعاليتهايي كه در خصوص مسائل ريشهاي صنعت چاپ انجام دادهاند آگاه سازند.

مسوولين اتحاديه چاپخانه داران تهران در جلسات مطبوعاتي و كارشناسي متعدد حضور يافته و همواره به برخي از مشكلات و موانع موجود در صنعت چاپ كشور اشاره ميكنند. مشكلاتي از قبيل واحدهاي صنفي كوچك، متولي دولتي صنعت چاپ، ماليات بر درآمد چاپخانهها و… از جمله اين موارد است. اما بجز طرح اين مسائل در مصاحبههاي مطبوعاتي و بحث و تبادل نظر پيرامون آنها هيچ حركت اجرايي در اين خصوص را شاهد نيستيم. جنابعالي مشكل را در چه موضوعي ميدانيد؟

اتحاديه چاپخانه داران تهران به منظور رفع مشكلات موظف است كه راههاي مختلفي را دنبال نمايد. در ابتدا لازم است كه مسوولين اتحاديه به عنوان متولي بخش خصوصي صنعت چاپ از وجاهت علمي و كارشناسي لازم در اين زمينه برخوردار باشند. هر يك از مسوولان و مديران اتحاديه بايد توانايي درك و ارائه راهكارهاي مناسب در خصوص مسائل مختلف صنعت چاپ كشور را داشته باشند. از نحوهي فعاليت چاپخانههاي كوچك و بزرگ تا مسئله معافيت مالياتي و تشكيل مجتمع چاپي روزآمد، همهوهمه مسائلي است كه مديران اتحاديه بايد نسبت به آنها اشراف كامل داشته و هر كدام را مورد ارزيابي و دقتنظر قرار دهند.

اتحاديه به طور كلي در دو بخش فعاليت ميكند. يك بخش ارتباط با نهادهاي دولتي و حاكميت است و بخش ديگر مربوط به ارتباط با بدنه و اعضاي صنف ميباشد. در هر دو زمينه نياز به اطلاعات و توان علمي مناسب در اتحاديه ميباشد. در خصوص ارتباط و تعامل با مجموعههاي دولتي، مديران اتحاديه بايد بتوانند با ارائه راهكارها و برنامههاي دقيق، علمي، كارشناسي و ارزشمند شرايطي را ايجاد نمايند تا دولتمردان و مديران دولتي بتوانند با تكيه بر اين برنامهها به دفاع از آنها پرداخته و جايگاه صنعت چاپ را تغيير دهند.

از طرفي مديران اتحاديه چاپخانه داران تهران بايد مديران دولتي را متقاعد كنند كه با صنعتي قدرتمند، سودآور و اشتغالزا مواجه هستند. تحقق اين موضوع نيز نيازمند اين است كه مديران مذكور ابزار و امكانات به روز صنعت چاپ را بشناسند و به تواناييهاي آن باور داشته باشند. اقتدار از ديگر موضوعاتي است كه مورد نياز مديران اتحاديه چاپخانه داران تهران ميباشد.

اتحاديه چاپخانه داران تهران بايد بتواند با اقتدار و قدرتمند در مواجه با ارگانها و نهادهاي دولتي عمل نمايد. لذا صرف ارتباط، برگزاري جلسه و چانهزني با مديران دولتي نميتوان امتيازي را براي صنعت چاپ كشور به ارمغان آورد. در نتيجه نياز به هيات رئيسه توانمند، كارشناس و علمي در بدنه صنعت چاپ به عنوان يك ضرورت به چشم ميآيد.

در بخش دوم كه ارتباط با بدنه صنف و فعالان صنعت چاپ ميباشد، نيز مديران اتحاديه بايد بتوانند با تكيه بر پشتوانه علمي و كارشناسي مناسب، شرايطي را فراهم آورند تا فعالان صنفي نسبت به اين اتحاديه اعتماد داشته باشند. مشاورههاي علمي و كارشناسي در خصوص سرمايهگذاري در بخشهاي مختلف صنعت چاپ، برگزاري دورههاي آموزشي و تخصصي در خصوص مباحث فني، ارائه و آموزش تكنولوژيهاي به روز صنعت چاپ در دنيا از طريق برگزاري ميزگردها و همايشهاي تخصصي متعدد، راهنمايي و ارائه طرحهاي جامع در زمينه تأسيس و راهاندازي چاپخانههاي كارآمد و… همگي از جمله مسائلي است كه اتحاديه بايد در قالب ارتباط با بدنهي صنف انجام دهد. اين نوع خدمات در زمره فعاليتهاي اصلي اتحاديه چاپخانه داران تهران ميباشد.

دستيابي و تحقق اين امور مستلزم اين است كه مسوولان و مديران اتحاديه چاپخانه داران به دور از دستهبنديهاي گروهي نسبت به كارشناسان نظر مساعد داشته باشند و با استفاده از نظرات كارشناسي آنان نسبت به رفع مشكلات و مسائل صنعت چاپ كشور اقدام نمايند. هر منتقدي را از خود دور نكنند، به منتقدان خود اتهام خيانت و خباثت وارد نسازند، به نصايح و انتقادات دلسوزانه توجه داشته باشند و به طور كلي منافع صنف و صنعت چاپ را بر خواستههاي فردي و گروهي خود ترجيح دهند.

اين نيز نيازمند سعهصدر و تحمل بالا است. اگر چنانچه مسوولان اتحاديه در اين راستا قدم بردارند، بسياري از مشكلات را ميتوان مرتفع ساخت. در غير اينصورت هيچيك از مشكلات و مسائل موجود در صنعت چاپ كشور بهبود پيدا نميكند.

هر روز در صنعت چاپ شاهد توليد ماشينآلات، تجهيزات و فناوريهاي جديدي هستيم. به گونهاي كه سرمايه موجود در برخي از چاپخانههاي افست تهران بسيار بالا است و اين چاپخانهها در واقع به صورت يك واحد صنعتي متوسط يا حتي بزرگ اداره ميشوند؛ با عنايت به اين موضوع آيا ميتوان انتظار داشت مديراني كه چاپخانههاي كوچكي دارند، توانايي درك مشكلات چاپخانههاي بزرگ را داشته باشند؟ به عبارت ديگر، با توجه به نوع واحدهاي صنفي خود ميتوانند اقتضائات و مشكلات واحدهاي صنفي بزرگ را درك كرده و نسبت به رفع آنها اقدام نمايند؟

پاسخگويي به اين پرسش بايد از سوي مديران اتحاديه صورت گيرد و بنده صلاحيت پاسخگويي به آن را ندارم. البته بايد اشاره كنم كه اعضاي هيات رئيسه اتحاديه بايد انديشه و فكر بزرگ داشته باشند، نه چاپخانهي بزرگ. به منظور ادارهي اتحاديهاي با تاريخ و اهميت اتحاديه چاپخانه داران تهران، انديشههاي بلند، توان علمي درخور توجه، اعتبار صنفي و فني، آيندهنگري، آشنايي به مسائل و مشكلات واردات، آشنايي با تكنولوژيها و فناوريهاي به روز صنعت چاپ در دنيا و سابقهاي روشن و آشكار مورد نياز است. نميتوان اتحاديهاي با اين عظمت را تنها با گفت و شنود اداره كرد. اگر مديران و مسوولان اتحاديه توجهي به مسائل اصلي و اساسي صنف نداشته باشند، جفاي بزرگي را در حق خود و صنعت تحت مديريت خود انجام دادهاند.

اعضاي صنف چاپ با اعتماد به گروهي اين فرصت را در اختيار عدهاي قرار ميدهند تا با استفاده از تواناييها و توانمنديهاي خود مشكلات صنف و موانع توسعه و پيشرفت صنعت چاپ كشور را مرتفع سازند.

مديران اتحاديه بايد پاسخگوي اين مسائل باشند. يكي از عمده دلايل موفقيت شركت سهامي افست را ميتواند در استفاده از مديران و كارشناسان كارآزمودهاي همانند آقاي داود شايستهخصلت دانست. آيا تاكنون مسوولين اتحاديه توانستهاند چنين نيروهايي را جذب كنند؟ چرا اشخاصي همانند آقاي شايستهخصلت در جلسات فني و تخصصي اتحاديه ديگر شركت نميكنند؟

پاسخ روشن و واضح است. زماني كه آقاي شايستهخصلت در جلسات با نظراتي از طرف مسوولين اتحاديه مواجه ميشود كه به هيچوجه جنبه علمي و كارشناسي ندارد، در اين قبيل جلسات شركت نميكند. آقاي شايستهخصلت، مشتي نمونهي خروار است. مديران اتحاديه بايد شرايطي را فراهم آورند تا كارشناساني چون او بتوانند در اين جلسات حضور داشته باشند و از توانمنديهاي آنان در زمينههاي گوناگون استفاده نمايند.

با توجه به مشكلاتي كه اشاره كرديد، اعضاي صنف چه وظيفهاي در قبال رفع اين مشكلات دارند؟ براي اينكه اتحاديهاي كارآمد، تخصصي و ارزشمند به وجود بيايد، فعالان صنعت چاپ چه وظيفهاي دارند؟ هر يك از اعضاي صنف چه موضوعاتي را بايد دنبال كنند تا مشكلات به حداقل رسيده و شاهد اتحاديهاي كارآمد در زمينه صنعت چاپ باشيم.؟

يكي از بزرگترين مشكلاتي كه دامنگير صنعت چاپ ايران شده است، بيتفاوتي اعضا و فعالان صنعت چاپ است. متأسفانه بسياري از اعضاي صنف بدون توجه به شرايط نامساعدي كه در سطوح مختلف اين صنعت وجود دارد، هيچ حركتي نكرده و تنها به پرداخت حق عضويت خود در اتحاديه بسنده ميكنند.

اتحاديه خانه ي اعضاي صنف است. يكيك اعضاي صنف بايد در خانهي خود حضور پيدا كرده و در مورد مشكلات و مسائل موجود در اين صنعت به بحث و گفتوگو بپردازند. اين جلسات بايد با يك برنامه دائمي و به صورت ماهانه يا هفتگي در اتحاديه برگزار شود. اعضاي صنف بايد مطالبات خود را به طور جدي از مديران و مسوولان صنف خواسته و خواهان رفع اين مشكلات باشند. اعضاي صنف در لحظهلحظه زندگي خود از اين مشكلات در رنج و سختي هستند و اين خود آنها هستند كه بايد با تكيه بر پشتكار و حساسيت خود درصدد رفع آنها باشند.

اگر مديران و دستاندركاران اتحاديه متوجه شوند كه اعضاي صنف مطالبات خود را به صورت جدي پيگيري ميكنند و در اين موارد گذشت نميكنند، حركت كرده و سعي ميكنند تا تلاش نمايند اين مشكلات را به حداقل برسانند. اعضاي صنف بايد دست از اين بيتفاوتي برداشته و نسبت به رشد صنعت چاپ در زمينههاي گوناگون اقدام نمايند.

اعضاي صنف بايد نسبت به توانمندسازي واحدهاي چاپي در كشور تلاش كنند. چنانچه طي ساليان گذشته شركت سهامي افست و شركت چاپ كتابهاي درسي نسبت به چاپ كتب درسي اقدام نميكردند، آيا چاپخانههاي كشور توانايي چاپ كتب درسي با اين تيراژ سنگين (به تعداد دانشآموزان مدارس ابتدايي، راهنمايي و دبيرستاني و هنرستاني در سراسر كشور) را داشتند؟ اگر به موضوع صادرات محصولات چاپي در سطح منطقه و بينالمللي فكر ميكنيم، آيا توانايي چاپ كتب درسي يكي از كشورهاي همسايه را داريم؟

در يكي، دو سال گذشته اتحاديه چاپخانه داران تهران در حركتي سازنده و به منظور واردات ارز به كشور، نسبت به چاپ كتابهاي درسي كشور عراق اقدام كرد. گرچه پس از اين اقدام كه خدمتي ملي محسوب ميشد، غوغاسالاران فضايي را ايجاد كردند تا اين خدمت به خيانت تعبير شود و با دروغپردازيهاي خود شرايطي را موجب شدند تا اعضاي صنف دچار سوءبرداشت شوند. اما چرا اين اقدام موفقيتآميز نبود؟ چرا چاپخانههاي تهران نتوانستند در زمان مقرر به تعهدات خود عمل نموده و كتابهاي درسي را تحويل طرف عراقي دهند؟ چرا سيستم مديريت يكپارچه در چاپخانههاي طرف قرارداد وجود نداشت، تا بتوانند برآورد دقيقي از زمان تحويل پروژه داشته باشند؟ آيا مشكل در تكنولوژي و تجهيزات مورد استفاده بود؟ و آيا… ؟

اينها سوالات بيشماري است كه اعضاي صنف بايد پاسخ آنها را از مديران اتحاديه بخواهند. متأسفانه هيچگاه اعضاي صنف به دنبال دريافت پاسخ از مديران صنفي نيستند و در نتيجه همان افرادي كه باعث شدند پروژهاي ملي كه ميتوانست مبلغ قابل توجهي ارزآوري براي كشور به ارمغان آورد، تبديل به پروژهاي شكست خورده شود كه طرف ايراني ناگزير گردد درصد مندرج در قرارداد را به عنوان خسارت ديركرد در تحويل پروژه به صورت ارزي به طرف عراقي پرداخت نمايد، با غوغاسالاري و تهمت و بهتان و اهانت به ديگران سوار بر موج بيخبري شده و به مقاصد گروهي خود دست يابند.

در هر صورت رفع مشكلات و موانع توسعه صنعت چاپ ايران نيازمند اتحاد و همراهي كليه اعضاي صنف است. بنده به سهم خود اميدوارم شرايطي فراهم شود تا خادمين واقعي صنعت چاپ ايران بتوانند در سايه همدلي و تلاش همگي دلسوزان نظام اسلامي و ايران عزيز وارد عرصه شده و به اين صنعت عظيم و اهالي فرهيخته و ارزشمند آن خدمت نمايند.

true
true
true
true

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

- کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است
- آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد


true