مفهوم رنگ در ملل مختلف - اخبار چاپ ، اخبار تبلیغات ، اخبار نشر و اخبار بسته بندی
×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

اخبار سایت

true
true

ویژه های خبری

false
true
true
مفهوم رنگ در ملل مختلف

آفريقا:
الجزاير، موريتاني، تانزانيا، سومالي

زيبايي شناسي واحد و يکپارچهي پان- آفريقايي وجود ندارد اما يک سري طرحهاي پايدار در سرتاسر قاره ديده ميشود، اگر چيزي خشک يا مرطوب باشد، هموار يا ناهموار بودن سطح آن مهمتر است. تيرگي و روشنايي در مرحله بعد مورد توجه قرار ميگيرد. بعد از بررسي دقيق اين مراحل، ميتوان معناي نمادين رنگ را دريافت. در بعضي جوامع سطوح هموار، براق و زيبا هستند.

اما در برخي ديگر از کشورها که نشتر زدن، يک سنت است، اشياي کاملا تيز و ناصاف معيار زيبايي هستند. طرح کلي در آفريقا، طرحهاي خطي تکرار شونده روي ديوارهاي سنگي، درهاي چوبي و ميز و صندلي بر روي بافتهاي مختلف ميباشد. در بسياري ازجوامع آفريقايي، هنرمندان هم تراز با پزشک-جادوگران بودند، به خاطر اين مسئله که از طريق آثارشان بايد منتقل کنندهي معاني جادويي و مذهبي مي بودند، معاني استنباط شده از يک اثر هنري مهمتر از زيبايي ظاهري آن است.

هنر آفريقايي تاثير عميقي برهنر مدرن غربي داشته است، همان طور که هنر چاپي ژاپني بر روي امپرسيونيسم، پيکاسو، موديلياني، درين و بسياري ديگر از هنرمندان تاثير گذارد. تعداد بيشماري از هنرمندان از مجسمه هاي آييني آفريقايي الهام گرفته اند.

کيث هرينگ Kieth Haring پس زمينههاي هيجان آور الگوهاي خودش را به کمک هنر چاپي آفريقايي ايجاد ميکند و از اِلمانهاي اين هنر در آثارش استفاده ميکند.
رنگ، معاني متفاوتي در نواحي مختلف آفريقا دارد. اين معناهاي متفاوت، از روستايي به روستاي ديگر، حتي بين خانوادههاي ساکن در يک روستا هم متفاوت استنباط ميشود.

قرمز: در نيجريه فقط توسط رؤساي قبايل پوشيده ميشود، اما در غنا به هنگام سوگواري پوشيده ميشود و همين طور به هنگام مراسم تدفين در ماداگاسکار.

در استفاده آييني از اين رنگ، قرمز به معني مرگ وخون ريزي خواهد بود. مردم باديه نشين ماساي Masai ساکن نواحي آفريقاي شرقي از پارچههاي قرمز راه راه بسيار استفاده مي کنند، چون بسياري از بزرگسالان جوامع زوسا Xhosa در آفريقاي جنوبي لباس قرمز ميپوشند، اين مردم «مردم قرمز» ناميده ميشوند.

آبي: در آفريقاي شرقي، عقيده دارند که دانههاي آبي، سبب حاصل خيزي ميشوند. رانگا، نام گردن بند فيروزهاي است که در جنوب آفريقا پوشيده ميشود، علت پوشيدن اين گردن بند اين است که مردم زوسا را به نياکانشان پيوند دهد. تانزانيا به خاطر تانزانيست Tanzanite جواهر آبي – بنفش، شهرت جهاني دارد.

آسياي جنوب شرقي:
«چين، هنگ کنگ»

از لحاظ تاريخي و فرهنگي، چين غنيترين کشور است، سنتهاي چيني در ارتباط با معاني و تعابير رنگي به تاريخ عصر برنز برميگردند که در طي قرون متمادي به يک سيستم نمادين رنگي پيچيده تبديل شدهاند. تعابير رنگي در کشورهاي اين منطقه، با باور باستاني فنگ شوي Feng shui، گره خوردهاند. ترجمه لغت به لغت اين عبارت «باد و آب» است و به مفهوم زندگي همراه هارموني در محيط ميباشد. در حالي که اين باور باستاني، نه يک دين است نه يک فلسفه، اما فنگ شوي مخلوطي از هر دوي اينها براي رسيدن به کمال زميني، مردمي و متافيزيکي ميباشد.

اين باور در ارتباط با طراحي ساختمان و بنا بيشتر استفاده ميشود اما به مرور در زمينههاي مختلف کاربرد پيدا ميکند، از انتخاب شکل کلي يک شهر گرفته تا قرارگيري ميزوصندلي در يک اتاق. نمادهاي رنگي چيني، با موضوعات پنج عنصر اصلي و جهات اصلي مرتبط هستند، به همين خاطر کاربرد رنگ با باور فنگ شوي گره ميخورد. در آسيا هارموني و تعادل در زندگي روزانه بسيار مهم است.

قرمز:

اين رنگ به طور گريز ناپذيري تداعي کننده چين کمونيست است و ما را به جنوب چين ميرساند، جايي که منشا حرکت انقلابي در چين بود. کتاب کوچک قرمز مائو يک نيروي هدايت کننده براي انقلاب فرهنگي دهه ۶۰ بود. قرمز يک رنگ سنتي براي لباسهاي عروسي است. پاکتهاي کاغذي قرمز پر از پول، هديههاي سنتي سال جديد قمري چيني براي بچهها ميباشند.

شرکتهاي بسياري در چين، عيدي کارمندان را در اين پاکتها ميگذارند و به آنها ميدهند. در فرهنگ چيني، پوشيدن قرمز ياقوتي سبب طول عمر ميشود. يکي از تعابير منفي رنگ قرمز در آسياي جنوب شرقي اين است که ترحيم نامهها، به صورت سنتي با جوهر قرمز نوشته ميشوند. حروف زرد در پس زمينه قرمز در تمام علامتها، برچسبها و بسته بنديها ديده ميشوند.

زرد:

شايد به خاطر خاک زرد شمال چين، زرد در اين فرهنگ، رنگ نمادين زمين شده است. براي قرون متمادي زرد رنگ نماديني بود که در انحصار خانوادههاي امپراطوري قرار داشت و امروزه هم اين رنگ نشان قدرت و سلطنت است.
در فرهنگ چيني، آب يک عنصر مؤنث در طبيعت است. تناليتههاي مختلف آبي در زبان چيني بيشتر به معني عميق و کم عمق هستند تا تاريکي و روشني رنگ. کارگران ساده به صورت سنتي رنگ آبي-سفيد آميخته ميپوشند.

سفيد:

نماد فلز است. همچنين نمادي از مرگ و سوگواري است. مراسم تدفين، دومين اتفاق مهم در زندگي يک انسان است که (البته در فرهنگ چيني، اولين اتفاق هم ازدواج است) در آن روز لباسهاي سفيد پوشيده ميشود. در هنگ کنگ سفيد به معني غرب و پاييز است.

«نماد شناسي رنگي چيني»

عناصر طبيعت، جهتهاي اصلي، مناطق مختلف يک کشور و چهارفصل، تشکيل دهندهي نمادشناسي رنگي سنتي چيني هستند. رنگهاي پنج عنصر اصلي در اين نمادشناسي سنتي از اين قرار است: زمين، زرد – فلز، سفيد – آب، سياه- چوب، آبي يا سبزـ آتش، قرمز. هر رنگ بازگو کنندهي فيزيکي و غيرفيزيکي عناصر ميباشد.

چگونگي ارزش ماهيتي اين عناصر چنين است: آتش برچوب چيره ميشود، آب بر آتش و به همين ترتيب اين چرخه ادامه مييابد. در افسانه شناسي چيني، چهار فرمانرواي بهشت که از چهار جهت اصلي محافظت ميکنند، داراي صورتهاي رنگي هستند: فرمانرواي شمال صورت سياه دارد. جنوب، قرمز؛ شرق، سبز و فرمانرواي غرب سيمايي سفيد دارد.

«ژاپن»

معدود جوامعي همچون ژاپن هستند که بتوانند از رنگ مطابق با ماهيت کشورشان به خوبي استفاده کنند. اقتصاددان بين الملل، ماکس مول (Max Mohl) ژاپن را چنين توصيف کرده است: «سرزمين نيلوفر آبي و سرزمين رباتها، دو مرحله از هستي که به آساني در کنار هم قرار نميگيرند… همين طور کسي نميخواهد اين دو را در کنار هم قرار دهد.»

قرمز:

در ژاپن، رنگ قرمز يک رنگ ملي فراگير و همه جا حاضر است، در پرچم کشور ديده ميشود، در تلفنهاي عمومي، در تبليغات در نسخ چاپي و در تصاوير گرافيکي که از تلويزيون پخش ميشوند. کسا Kesia لباس مذهبي راهب تراز اول بودايي «ذن»، قرمز است. قرمز نماد ازخودگذشتگي است. استفاده از جوهر قرمز در نوشتن، نشان از به هم خوردن يک رابطه صميمي است. در فرهنگ ژاپني، خرچنگهاي دريايي نماد زندگي طولاني است.

زرد:

رنگ غالب در پارچه بافي و باغباني زرد است که توسط راهب داراي مرتبهي سوم مذهبي، در معابد «ذن» پوشيده ميشود. زرد نماد خورشيد و گل ميباشد.

آبي:

لباس کارگران آبي است. يوکاتاهاي با نقش مايههاي سفيد و آبي تزئين ميشوند.

کشورهاي منطقه اقيانوسيه (جنوب غربي):
«استراليا، نيوزلند، فيليپين»

در اين منطقه، جايي که کلمه «تابو» از فرهنگ آن به وجود آمده است، وقتي صحبت از رنگ ميشود، چنين تابويي وجود ندارد. رنگ هميشه در بسياري از صنايع تزئيني سنتي، واجد معاني عميق و نمادين نميباشد. منطقهي جنوبي اقيانوسيه به دوقسمت پولي نسيا و ملانسيا تقسيم مي شود. پولي نسيا مثلثي است بين کشورهاي هاوايي، نيوزلند، جزاير ايستر. هنر غالب اين منطقه، آفرينش توتمهاي تراشيده شده نمادين از نياکان و حيوانات است. هنر ديگر اين مردم تزيين اشياي کاربردي است.

اين مسأله هم بايد مدنظر گرفته شود که جايي که رنگ استفاده ميشود، اکثرا اهداف زيباسازي و تزييني مدنظر گرفته ميشود. دو نوع لباس در قسمت پولي مسيا پوشيده ميشوند که مرجع خوبي براي بررسي رنگ اين منطقه ميباشد. پنبه دوزيهاي تاهيتي که “تيفاي فاي” نام دارند، به رنگهاي متضاد مزين هستند.

لباس “تاپا” که در کشور تونگا استفاده ميشود، لباسي چندمنظوره است که رنگهايي نظير: قهوه اي- نارنجي، قرمزـ نارنجي و زرد دارد.

ملانسيا، از جزاير جنوب غربي اقيانوسيه که از سمت فيجي تا گينه نو کشيده شدهاند، تشکيل شده است. برخلاف پولي نسيا، در منطقه ملا نسيا سالهاست اشيا با رنگهاي روشن پوشيده ميشوند و اين نشان از تاثير ورود کالاهاي آمريکايي و اروپايي به منطقه ميباشد.

استراليا، سرزمين بامبوها است. خرمايي، رنگ لاماها ميباشد که در استراليا به وفور يافت ميشوند. بايد بدانيم که استراليا خشکترين قارهي مسکوني در جهان است که نشان از اين است که رنگهاي قهوهاي خاکي و خرمايي چشم گيرترين رنگها خواهند بود.

بزرگترين تپهي مرجاني جهان (نوعي سد) در استراليا است. اين تپهي مرجاني از دو قسمت ساخته شده، تپهي مرجاني چند رنگي که از پوليپهاي زنده درست شده و تپهي مرجاني سفيد، که از اجساد بيشمار پوليپهايي که طي صدها هزار سال مردهاند به وجود آمده است.

زرد: مائوريها، بافتههاي سنتي با طرحهايي به رنگ زرد و اکر دارند. رنگ زرد، نمادي از رستاخيز و تولدي دوباره، رنگ جنبش «قدرت مردمي فيليپين» شد که در دهه هشتاد فرديناند مارکوس را از اريکه قدرت به پايين آورد.

“اولورو” يک صخره بزرگ با محيطي به طول ۹ کيلومتر ميباشد و ارتفاعي معادل ۳۴۸ متر دارد. رنگ اين صخره به همراه حرکت خورشيد از روي آن، از ارغواني روشن به آبي، صورتي، قهوهاي و قرمز سرخ تغيير رنگ ميدهد.

مرمرهاي شيطاني سنگهاي بزرگي هستند که به هنگام غروب خورشيد درخششي قرمز رنگ پيدا ميکنند. در ميان مائوريهاي اهل نيوزلند قرمز‏، رنگي مقدس است که مخصوص خدايان ميباشد. در خانههاي سنتي مائوري، پرتوهاي خورشيد به صورت خطهاي پيچ دار سفيد هندسي بر روي پس زمينهاي به رنگ قرمز خاکي ترسيم ميشوند. اکثر سرزمين نيوزلند، خاکي سرخ فام دارد.

اين غير ممکن است که درباره استراليا حرفي زده شود و از رنگ آبي صحبت به ميان نيايد چون استراليا به خاطر سواحل زيبا و ورزشهاي آبي که در آن جا انجام ميشود، شهرت جهاني دارد. آبي رنگ غالب پرچم اکثر کشورهاي حوزه اقيانوسيه است.
در آيين حرکت دسته جمعي «نازارين سياه» در فيليپين، عظيمترين کارناوال در اين کشور، مجسمهي چوبي سياهي با ابعاد انساني از حضرت مسيح از ميان خيابانهاي کوياپو توسط مردم برده ميشود.

خاورميانه:

خاورميانه محل به وجود آمدن سه دين بزرگ اصلي دنيا و مهد تمدن بشري است. به همين خاطر رنگ، نقش نماديني در مراسم، آيينها و زيباسازي در دينهاي يهود، اسلام و مسيحيت ايفا ميکند، ودر موارد بسيار نادري در امور مربوط به اين دينها استفاده غيرديني از رنگ شده است. پرچمهاي ملي، باتوجه به اين که خودشان سمبلهاي مقدس مذهبي نيستند، در خاور ميانه ممکن است نشانهها يا کلمات کتاب مقدس قرآن را در خودشان داشته باشند.

در اين منطقه، در هر کشور رنگهايي استفاده ميشود که در کشور دشمن اهميتي ندارند و استفاده نميشوند و يا در جنبشهاي ضد حکومتي داخلي کاربردي ندارند. مردم بعضي از کشورهاي منطقه، نسبت به کشورهاي بزرگ اروپايي که در زماني دور در آن جا استعمارگري ميکردند، احساسات منفي دارند. قرمز، سبز، سفيد و سياه رنگهاي نمادين جنبشهاي پان-عربي است و بر روي پرچم بسياري از کشورهاي اسلامي ديده ميشود.

دومين ترکيب معروف فيروزه اي، آبي و زرد طلايي به همراه قرمز و سبز است. اين رنگها در معماري و موزاييکها خصوصا در مساجد بسيار ديده ميشوند.

در زمانهاي بسيار دور، عربهاي بدوي ساکنين اوليه خاور ميانه بودند. عربهاي باديه نشين شايد اولين گروهي بودند که رنگ سياه را به عنوان رنگ اصلي زندگي روزانه شان انتخاب کردند. از سنتهاي تزييني آنها استفاده از بافتنيها و نقره کاريها بوده است و رنگها آن گونه انتخاب ميشدند که مناسب محيط داخل چادر و آويزهاي داخل آن باشند.
رنگهاي اصلي در اشيايي که از بافتهها پوشيده بودند شامل رنگ طبيعي پشم گوسفند و موي بز، درکنار قرمز سير، نيلي، سبز، نارنجي و رنگ خردلي بود.

دارايي زنان عرب، جواهراتشان بود. عربها كه تمايل داشتند جواهراتشان بزرگ باشد و خودشان را نشان دهند. به دو منظور از آنها استفاده مينمودند، زيبايي بخشيدن و نشاني از ثروت. نقره کاريها به گونهاي بودند که سطوحشان از خطوط تحريري نوشتاري پوشيده ميشد که از کلمات قرآن بودند و يا سطوح، خطوط انتزاعي داشتند.

فلسطين اشغالي:

فلسطين سرزميني است که مهاجران بسياري به آنجا آمدهاند و تقريبا جنبههاي مختلفي از هر فرهنگ بر روي زمين را در خود نگه داشته است.

رنگهاي آئيني، تشريفاتي و سنتي که مخصوص دين يهودي هستند هم البته بسيار مهماند. در ادامهي همين مهاجرتها، عقايد و مراسم جوامع غيرديني نيز توسط مهاجراني که امروزه وارد فلسطين شدهاند، به اين کشور نفوذ کرده است. رنگهاي تابوي کلي در اين سرزمين وجود دارند. اما بايد در استفاده از رنگهايي که در کشورهاي دشمن همسايه اسرائيل کاربرد فراوان دارند، مراقب بود. رنگهاي پان-عربي بهتر است در اين سرزمين استفاده نشوند.

در عقيده و آئين کابالا (Kabalah به زبان عبري يعني «پذيرش»، يک اعتقاد دروني دربارهي خدا و هستي) رنگ قرمز نشان دهندهي عشق، ايثار و گناه است. قرمز سرخ نماد آتش است، قرمز به معني خون ريخته شده، خشم و نفرت ميتواند باشد. معني قدرت هم ميدهد.

زرد کهربايي، در اعتقاد ساکنان اين منطقه رنگي بوده است که از سوي خدا به زمين فرستاده شده است.
آبي رنگ خدا است. باوري وجود دارد در اين منطقه که ميگويد: هنگامي که ۷۰ نفر از اسرائيل براي ديدن خدا نزد او رفتند، زير پاي خدا «سنگ براق لاجوردي» وجود داشت. در آيين کابالا، آبي نماد شکوه است. خداوند به موسي فرمان ميدهد که يهوديان براي نشان دادن قدرت و شکوهشان به لبههاي لباسهايشان رنگ آبي اضافه کنند. آبي، رنگ پرچم اسرائيل نيز ميباشد

رنگهاي آئيني يهودي:

روحانيان معابد در اورشليم قديم، يک صفحه سفيد بند ميبستند که بر روي آن ۱۲ سنگ رنگي وجود داشت که هريک از اينها نشان دهنده يک قوم از بني اسرائيل بود. (سنگهايي نظير: ياقوت، زمرد، عقيق و… ). اين تعداد رنگ به طور نمادين بازگوکنندهي جنبههاي مختلفي چون خدا، انسانيت و زندگي بودند. قرمز، آبي، ارغواني و سفيد رنگهاي معنوي در دين يهود هستند.

مصر:

در کنار اهرام و ابوالهول، مصريان باستان ميراثهاي «رنگ درماني» و «مواد آرايشي بينظير» را نيز از خود به يادگار گذاشتند. رنگ در جنبههاي مختلف زندگي در زمان فراعنه، نقش مهمي داشته است. قراردادهاي رنگي مورد استفاده در مصر امروز، از کنار هم قرارگرفتن سنتهاي رنگي باستان و امروزي به وجود آمدهاند.

راه راههاي قرمز و سفيد قاليچههاي عرب که در شمال اين سرزمين بافته ميشوند، در سرتاسر کشور ديده ميشوند. در مصر باستان شو Shu، خدايي که آسمان را از زمين جدا کرد، قرمز بود. سنگهاي قرمز در معالجه بيماريها و محافظت از آتش و رعد و برق استفاده شدند.

جوانهاي با موهاي قرمز در مصر باستان، براي اطمينان از برداشت خوب محصولات، قرباني ميشدند. صندوقهاي پستي قرمز در مصر، براي نامههاي عادي داخلي استفاده ميشوند.

«زرد»:

زنبورها نماد فراعنه با منزلت پايين تر، روح و خورشيد بودند. ترکيب راه راههايي از رنگ طلايي (يا زرد) و سياه نمادي از موارد ذکر شده بودند. هک Hek خداي سحر و جادو در عصر باستان، پوست زرد داشت. سنگهاي زرد، شادي و سعادت به همراه داشتند.

«آبي»:

تزئينات در مصر باستان با پس زمينههاي گچي همراه بودند. روحانيون زمان فرعونها، پيشبندهاي آئينيشان را آبي ميکردند تا نشاني از حقيقت و عدالت باشد. خداي زندگي وتوليد مثل در مصر باستان آبي بود. آبي و بنفش نشان دهنده تقوا و ايمان بود. مصريان هميشه به رنگهاي آبي فيروزهاي و لاجوردي علاقه مند بودهاند. صندوقهاي پستي براي نامههاي خارجي، آبي هستند.

«سياه»:

گربههاي سياه از سوي مصريان باستان مورد احترام بودند و آنها را نشانه خوشبختي و قداست ميدانستند. ست Seth خداي شمال، شر و تاريکي سياه تصور ميشده است.

«سفيد»:
پارچه نخي مصري بهترين نوع در جهان است و رنگ خام چنين پارچههاي سفيدي نشان از کيفيت خوبشان است. از آن جايي که تصور ميشده که سنگهاي سفيد بهشتياند، بنابراين براي مصريان باستان قدرت جادويي خاصي داشته است، مخصوصا براي اين که نحسي چشم بد را دفع کنند، سفيد نماد اوسيريس Osiris، خداي مرگ و پاکي بوده است. همچنين نماد هوروس Horus خداي گذر زمان.

عربستان سعودي:

رنگهاي مرتبط با اسلام و مسلمانان به وفور در اين سرزمين مقدس ديده ميشوند.

عربستان سعودي سرزميني است که در آن مکه، زادگاه محمد (ص) قرار دارد و محل زيارت تمام مسلمانان است. اين کشور از طريق فروش نفت به بيشتر کشورهاي دنيا، ميلياردها دلار درآمد کسب ميکند و اين سبب آشنايي اين کشور با روابط و عقايد کشورهاي خارجي ديگر، خصوصا کشورهاي اروپايي و آمريکايي گشته است. اشتباه بزرگي که در رابطه با کالاهاي عرضه شده در بازار عربستان وجود دارد، اين است که در مورد اين محصولات، خطوط عربي روي آنها به عنوان يک ا‎ِلمان بصري استفاده ميشود. اغلب يک نوشته آن قدر کشيده ميشود تا مناسب کار شود، اما در عمل بسيار زشت و نسنجيده از آب درمي آيد.

مردان سعودي رداي پشمين سنتي مخصوصي ميپوشند که به دليل يک دست شدن کساني که لباس را ميپوشند، ميتواند عامل برابري و يکپارچگي شود. در هواي گرم رداي سفيد پوشيده ميشود. در هواي خنکتر نوع سياه آن پوشيده ميشود، و در موارد خاصي رداي بلند سفيد به همراه رنگ قهوهاي و يا رداي سياه با کنارههاي طلايي پوشيده ميشود. سربند سنتي نيز، پارچهاي شطرنجي و سفيد و قرمز است که يک بند سياه آن را نگه ميدارد.

«قرمز»:

سنگهاي قرمز عقيق و لعل، تزيينات مورد علاقهي جواهرسازان عرب (يا مشتريان جواهرآلات) است. عقيده اعراب براين است که عقيق، دارندهي آن را صاحب شخصيت خاصي ميکند. اعراب معتقدند لعل هيجان و عصبانيت را از بين ميبرد.
رنگ کبود نماد پاکدامني است. رنگ فيروزهاي خلق و خوي صاحب آن را نشان ميدهد، وقتي او شاد است ميدرخشد و وقتي غمگين است درخشش خودش را از دست ميدهد. (در اعتقاد اعراب)

«رنگهاي اسلامي»

اسلام يک جريان مذهبي و اجتماعي جاويدان در خاور ميانه است. تاثيرات اين دين از پاکستان در آسياي مرکزي گرفته تا مراکش در سواحل اقيانوس آتلانتيک در آفريقاي شمالي مشهود است. ارجاعات بسياري به رنگ از قرآن ميشود اما بسيار کم درباره استفاده و معني آن صحبت ميشود. ب

سياري از تاويلات رنگي از شعر اسلامي برخاستهاند و اين شعرها در عين تاثيرگذاري، هيچ قداستي ندارند. دو رنگ مهم در اسلام، سبز رنگ رداي محمد (ص) پيامبر است و آبي، رنگ آب، آسمان و بهشت. اسلام نمايش انسان و حيوان را در هنر ممنوع ميکند.

بنابراين در آرايش مساجد از خطوط غير فيگوراتيو استفاده ميشود:
کاشي کاريها، موزاييک کاريها و حتي الگوهاي بافت دار روي ديوار. استفاده از موزاييک کاري در اسلام بسيار گسترده است. مساجد مکانهاي عرفاني هستند که سبب «طراوت روح ونشاط قلبي» ميشوند و تاکيد معماري در مساجد بر نور است. موزاييکها و کاشيهاي درخشان روي ديوار مساجد به منظور ايجاد شعف و هيبت هستند.

«قرمز»:

در کنار تاويل خون از رنگ قرمز درسراسر گيتي، در اسلام قرمز نمادي از زيبايي مطلق الله است. قرمز رنگ لباس حافظان (شريفها) مکه است.

«آبي»:

در کاشي کاري مساجدبراي تزئينات خطي و ديواري ديده ميشود، تاويلات مثبت از رنگ آبي به خاطر تمثيلات شاعرانهي مسلمانان است. به طور مثال تمثيلي اين گونه بيان ميشود: وصال بنده به خالق چون رسيدن قطرهاي به اقيانوس است. از طرف ديگر آب مايعي حياتي و ارزشمند در اين سرزمين خشک و بياباني است.

«سبز»:

رنگ رداي محمد (ص) است بنابراين ميتواند نشاني از ايمان کامل باشد. و در الهيات اسلامي بهشت به مکاني با باغهاي سرسبز و خرم تصوير شده است. مساجد به طور خاص داراي کاشي کاريهاي سبزرنگ در داخل و خارج ساختمان هستند. پرچمهاي بسياري از کشورهاي اسلامي رنگ سبز را در خودشان دارند. مثل پرچم ليبي. قداست يک رنگ بستگي به سني يا شيعه بودن يک مسلمان هم دارد. از اين دو، شيعه بنيادگراتر است و کمتر از مسايل غيرمذهبي استقبال ميکند.

تعابير متضادي از رنگ زرد طلايي در اسلام ديده ميشود. هيچ منعي براي استفاده از رنگ طلايي به لحاظ تزييني و زيبايي وجود ندارد، اما طلا به عنوان چيزي که حرص و طمع آدمي را تحريک ميکند و باعث انجام اعمال شر ميشود، مذموم خواهد بود. زيورآلات از طلا در اسلام، قرار نيست توسط مردان استفاده شوند. اما زنان چنين تزئيناتي را مشتاقانه دوست ميدارند.

«سياه»:

مسلمانان براين عقيدهاند که اين رنگ زيبايي حقيقي و ذاتي را در خودش حفظ ميکند. لباس زنهاي مسلمان سياه است تا يادآور اين نکته باشند که زيبايي حقيقي را کسي دارد که آن را حفظ ميکند.

true
برچسب ها :
true
true
true

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

- کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است
- آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد


true