true
مدیریت رنگ در همهجا به عنوان موضوعی فوقالعاده پیچیده شناخته شده است. بیشك، دانش رنگ خود مقولهای بسیار پیچیده است. واقعیت این است كه ما هنوز نظریهی رنگ و سیستم بینایی انسان را كاملا و به درستی نمیشناسیم. تصور نكنید كه این كتاب، كتاب كاملی از دانش كنونی پیرامون دانش نظریهی رنگ است. خوشبختانه، این كتاب چنین نیست. در عوض، كتاب حاضر یك راهنمای عملی برای دستیابی به بهترین نتایج ممكن در تاریكخانهی دیجیتالی شما با استفاده از یك جریان مدیریت شدهی رنگ است.
در كتاب «اسرار رنگ»، موضوعات جداگانهای را جمعآوری كردهام كه همراه با یكدیگر، سیستم كاملی از مدیریت رنگ برای عكاس مجسم میسازند. در این كتاب، دقیقا به شما نشان میدهم كه چه مراحلی برای رسیدن به بهترین نتایج لازم و ضروری هستند. من تنها نظریه را به شما آموزش نمیدهم و شما را با مسائل حقیقی كه در جریان كار پیش میآید، تنها نمیگذارم. هدفم از نوشتن این كتاب فراهم آوردن اطلاعات عملی است كه شما بتوانید در تولید عكسها با بالاترین دقت رنگی ممكن، از آنها استفاده كنید. با آن كه بخشی را به این موضوع اختصاص دادهام كه چگونه و چرا اجزای مختلف كار میكنند، اما تاكیدم بر این است كه چگونه مدیریت رنگ را در كار به تسخیر خود درآورید.
فرض را بر این میگیریم كه عكاسانی كه نسبت به مسئلهی مدیریت رنگ جدی هستند، از نرمافزار فتوشاپ برای بهینهسازی تصاویر و عكسهای خود استفاده میكنند.
با آن كه میتوان از نرمافزارهای دیگر برای مدیریت رنگ استفاده كرد، اما من در این كتاب بر فتوشاپ تمركز دارم.
چه كسانی باید از این كتاب استفاده كنند؟
اگر تاكنون برای شما پیش آمده كه تصویر چاپیتان با آنچه در نمایشگر میبینید، تفاوت دارد، پس میتوانید از این كتاب استفاده كنید. مهم نیست كه به روش سنتی عكسبرداری میكنید یا دیجیتال. در هر صورت، اگر میخواهید تصاویرتان را بهبود بخشید و آنها را با استفاده از یك كامپیوتر تولید كنید، این كتاب به شما كمك میكند تا به بهترین نتایج دست یابید.
دربارهی نویسنده
كار با كامپیوتر و عكاسی، علاقهی اصلی تیم گری (Tim Gey) است. او میخواهد تا آنجا كه ممكن است هر چه بیشتر دربارهی تصویرسازی دیجیتالی بداند. گری علاقهمند است تا اطلاعات و دانش خود را به اشتراك گذارد. او این كار را از طریق نوشتن كتاب و مقالات و برگزاری همایشها انجام میدهد. مقالات او در مجلات مختلف از جمله «Outdoor Photographer» و «PC» و غیره به چاپ رسیده است. او در موسسهی تصویرسازی لپ (Lepp) به تدریس هم میپردازد.
برای كسب اطلاعات بیشتر پیرامون او میتوانید به سایت timgrey مراجعه فرمایید.
مباحث پایه
ماهیت نور
با آن كه دانش رنگ فوقالعاده پیچیده است، مدیریت رنگ به دانش ژرفی از رنگ نیاز ندارد. موضوع اولی كه باید در این رابطه بدانیم این است كه نور چگونه رنگ را در خود جای میدهد و آن را منتقل میكند (شكل ۱-۱).
نور، زیبا و سحرآمیز است. نور خورشید، تقریبا در هشت دقیقه مسافتی بیش از ۹۳ میلیون مایل را میپیماید تا به زمین برسد. نور گرمایی تولید میكند كه زندگی را ممكن میسازد و به ما اجازه میدهد تا همدیگر را ببینیم و زیباییهای موجود در جهان لذت ببریم.
نور به ما اجازه میدهد تا از پرتوهای طلایی طلوع آفتاب، آبی آرامكنندهی سایههای عمیق، سبز شادابكنندهی تپههای پرپشت، رنگهای مهیج زرد، نارنجی و قرمز غروب خورشید (شكل ۱-۲) و غبار صورتی رنگ سپیده دم صبح لذت ببریم. حتی پس از آن كه خورشید زیر افق ناپدید شد، نور آن میتواند از ماه منعكس شود تا دنیای ما را به روشهای مسحوركنندهای به نمایش گذارد.
شیدایی و شیفتگی ما نسبت به رنگ در سنین پائین آغاز میشود و برای عكاسان تا ابد ادامه مییابد. اگر چه ممكن است عكاسانی كه بر عكاسی سیاه و سفید تمركز دارند چندان نسبت به مسئلهی رنگ حساس نباشند، اما آنها بیشتر به مسئلهی نور به طور كلی میپردازند.
نور نوعی انرژی است. این انرژی با طول موجی كه سطح انرژی یك منبع مشخص را تعیین میكند، به شكل موج انتقال مییابد.
گسترهی مختلف طول موجهای انرژی در قالبهای پرتوهای فرابنفش پرتوهای گاما، اشعههای ایكس طیف مرئی و مادون قرمز تقسیمبندی میشود. زمانی میتوان رنگ را دید كه در طیف مرئی قرار گرفته باشد. گسترهی طولموجها تقریبا بین ۳۸۰ تا ۷۸۰ نانومتر قرار دارد (شكل ۱-۳ را ببینید). یك نانومتر، یك بیلیونیوم متر است، در نتیجه ما دربارهی موجهای انرژی كاملا كوچك صحبت میكنیم.
به عبارت دیگر، میتوان گفت كه رنگ وجود ندارد. در واقع انرژی، انرژی نور به خودی خود رنگ ندارد. در عوض، طول موجهای مختلف انرژی بر سیستم بینایی ما تاثیر میگذارند و باعث دریافت رنگها میشوند. به عنوان مثال، طول موج رنگ قرمز ۶۵۰ نانومتر، طول موج رنگ سبز ۲۵۲ نانومتر و طول موجرنگ آبی در حدود ۴۵۰ نانومتر است.
هنگامی كه انرژی در این طول موجها به چشم ما میرسد، باعث میشود تا ما آن را قرمز، سبز یا آبی دریافت كنیم. با آن كه میتوان رنگ را بر اساس طول موجهای خاص نور تعریف كرد، اما این موضوع به خودی خود یكی از ویژگیهای نور نیست. مشخصهی كاملا واقعی كه ما آن را به عنوان رنگ دریافت میكنیم، در ذهن ما به منزلهی پاسخی به طول موجهای خاص نور مشاهده شده شكل میگیرد.
به همین ترتیب، تمامی رنگهای رنگین كمان (قرمز، نارنجی، زرد، سبز، آبی، نیلی و بنفش) در طیف مرئی با رنگ قرمز در بالاترین طول موج (۶۵۰ نانومتر) و بنفش در كوتاهترین طول موج (در حدود ۳۸۰ نانومتر) یافت میشوند.
چشمان ما گیرندههای نوری را در خود جای میدهند. این گیرندهها ما را قادر میسازند تا نور را به سیگنالهایی در مغز تبدیل كنیم. گیرندههای نوری بردو گونهاند: گیرندههای میلهای و گیرندههای مخروطی. تعداد گیرندههای میلهای در حدود ۱۲۰ میلیون است. این گیرندهها بسیار به نور حساس هستند اما قادر نیستند رنگ را دریافت دارند.
تعداد گیرندههای مخروطی در حدود ۶ تا ۷ میلیون است. این گیرندههای مخروطی، حساسیت رنگی را خلق میكنند. سیستم بینایی انسان به ما اجازه میدهد تا طیف گستردهای از رنگها را در یك زمان دریافت كنیم. هنگامی كه ما به منظرهای نگاه میكنیم، میتوانیم رنگهای بسیاری را به طور همزمان ببینیم و قادریم آنها را با هم دریافت داریم (شكل ۱-۴).
البته، در دنیای حقیقی، رنگ كمی پیچیدهتر از آن چیزی است كه توضیح داده شد. رنگهایی كه ما میبینیم از انعكاس نور مشاهده شده توسط چشمانمان حاصل میشوند.
با آن كه اجسام از دیدگاه تكنیكی، دارای رنگی نیستند اما ویژگیهایی دارند كه باعث میشود بتوانند طول موجهای خاص نور را جذب و منعكس نمایند. اگر جسمی تمامی نور را جذب كند، كاملا سیاه به نظر میرسد. البته، تنها جسمی كه میتواند چنین ویژگی داشته باشد، یك حفرهی سیاه است. تمامی اجسام دیگر درجههای خاصی از نور را انعكاس میكنند، اما شاید میزان آنها به اندازهای نباشد كه ما قادر به تشخیص آن باشیم.
اگر جسمی تمامی نور را منعكس كند، در این صورت رنگ آن سفید محض دریافت میشود. در دنیای حقیقی، اجسام تمایل ندارند این چنین خالص باشند، اما مفهوم اصلی و اولیه بینقص باقی میماند. البته بیشتر اجسام در تركیبات مختلف، طول موجهای متنوعی از نور را جذب و منعكس میكنند.
مادامی كه میتوانیم رنگ خاصی را بر اساس طول موج از نور تعریف كنیم، معمولا یك رنگ مشاهده شده از نور در طول موجهای مختلف ساخته میشود. این بدان معناست كه یك رنگ واحد از بسیاری رنگهای دیگر تشكیل میگردد. میزان نور در طول موجهای مختلف به كار گرفته شده در تشكیل یك رنگ مشخص را میتوان با استفاده «منحنیهای طیفی» توصیف كرد (شكل ۱-۵ را ببینید). این منحنیها، نمودارهایی هستند كه میزان انرژی نور را در طول موجهای مختلف نشان میدهند. این انرژی در یك رنگ مشخص اندازهگیری شده موجود است.
رنگ و نور در هم پیچیدهاند و اصول عكاسی و مدیریت رنگ را تشكیل میدهند. با آن كه مدیریت رنگ به خودی خود به عنوان یك شاخهی علمی محسوب میشود، اما درك نور و رنگ میتواند برای عكاسان در تمامی سطوح موثر واقع شود.
نور در عكاسی
عكاسی ماهیت خود را از نور مییابد. در واقع، ممكن است شما بگویید كه عكاسی چیزی جز كنترل، ثبت و ضبط نور نیست. هنگامی كه شما یك تصویر عكاسی میگیرید (چه روی فیلم و چه با استفاده یك دوربین دیجیتال)، جلوهای از نور را ذخیرهسازی میكنید به گونهای كه بتوان آن را دوباره برای لذت دیگران به نمایش گذاشت (شكل۱-۶). فایلهای تصویری دیجیتال و فایلهای فیلمی، نور را به گونهای موثر ذخیرهمیكنند تا بتوان آن را برای ایجاد حساسیت مشابه به منظور مشاهدهی نور انعكاسی از صحنهی در مكان اول بازآفرینی كرد.
نور عنصری كلیدی است كه عكاسی را ممكن میسازد. نور از خورشید یا منابع نور مصنوعی پخش میشود و بر اجسام موجود در جهان میتابد. هنگامی كه انرژی نور در تماس با یك جسم قرار میگیرد، از آن عبور میكند، جذب آن میشود و توسط جسم منعكس میگردد. نور منعكس شده به گونهای از جسم خارج میشود كه بتواند به مسیر خود در تمامی جهات ادامه دهد.
سپس چشمان شما این نور را مشاهده میكنند و دوربین شما آن را ضبط میكند. در واقع، صحنهای كه شما قادر به دیدن آن هستید، به عنوان پاسخی به تاثیر انرژی نور روی اعصاب بینایی شما در ذهن ساخته میشود. نور منعكس شده از صحنه خیلی بیشتر از آن است تا به شما اجازه دهد صحنه را ببینید. نور تنها یك منبع روشنایی نیست. به بیان دیگر، نور صحنهی پیش روی شماست، چون این نور، آن چیزی است كه مغز شما قادر به پردازش آن به عنوان تصویر دریافتی است.
هر جسم، ویژگیهای انعكاسی خاص خود را دارد. همین موضوع سبب میشود كه بعضی طولموجها جذب و باقی منعكس شوند. تصویربرداری در واقع ضبط نور منعكس شده هنگام عبور از لنزهای شماست. بهینهسازی این تصویر در تاریكخانهی دیجیتالی شامل بررسی نور پخششده از نمایشگر شما به منظور تولید یك تصویر كامل است. تصویر چاپی نهایی این حلقه را تنگتر میكند و نور را از كاغذ منعكس میكند تا تصویری خلق شود كه شما در نظر داشتید.
ماهیت رنگ
ما از سنین كوچكی با رنگ آشنا میشویم و نامیدن رنگها یكی از اولین مهارتهایی است كه به كودكان آموزش داده میشود. ما با رنگ زندگی و پیوسته آن را تجربه میكنیم. بر خلاف آشنایت ما با رنگ، بسیاری از ما از تاریخچهی واژگانی كه برای توصیف رنگ استفاده میشود ناآگاه هستیم. فهم این واژگان به گونهای كه بتوان بینش بهتری از رنگ داشت و بهتر با پیچیدگیهای رنگ هنگام كار برخورد، كرد. از اهمیت بسزایی برخوردار است.
اصطلاحات زیر ویژگیهای مختلف رنگ را توصیف میكنند:
– «فام» چیزی است كه ما معمولا به عنوان «رنگ» از آن یاد میكنیم. البته، ویژگیهای رنگ بیشتر از فام است اما فام آن چیزی است كه ما در نظر داریم رنگ باشد. اسامی كه ما از آنها برای توصیف رنگها استفاده میكنیم مانند «قرمز» یا «آبی»، نشانگر فام آن رنگ خاص هستند. اگر شما ترجیح میدهید كه تعریف فنیتری از فام داشته باشید، میتوانید از طولموج غالب نور در یك رنگ خاص استفاده كنید. به عنوان مثال، قرمز بیشتر شامل نور قرمز است، اما از آن جا كه رنگ كاملا خالص نیست، طول موجهای دیگر را نیز در خود گنجانده است.
– «اشباع» به درجهی خلوص رنگ اشاره دارد و آن چیزی است كه ما معمولا از آن به عنوان تازگی و شفافیت یك رنگ خاص یاد میكنیم. هر چه درجهی اشباع بالاتر باشد، رنگها زندهتر هستند. به درجهی اشباع، كروما هم میگویند.
– «درخشندگی» كه به آن درجهی روشنایی هم میگویند، مقیاسی برای اندازهگیری نور پخش شده یا منعكس شده از جسم است. این موضوع هنگامی كه به مقولهی رنگ مربوط میشود، به درخشندگی یا روشنایی نور ارجاع دارد.
این سه عامل همراه با یكدیگر به شما اجازه میدهند تا رنگ را در قالب اصطلاحات كلی توصیف كنید. اینها، عواملی هستند كه بنیان سیستم HSB (فام، اشباع، روشنی) برای تعیین رنگهای خاص تشكیل میدهند. از اصطلاحات فام، اشباع و روشنی حتی میتوان برای توصیف ویژگیهای رنگ در مدلهای دیگر رنگ استفاده كرد.
رنگ دریافتی
تا به اینجا بیشتر به موضوع رنگ به طول مطلق پرداختیم. یك جسم انرژی نور طولموجهای مختلف را در یك تركیب خاص جذب و منعكس میكند و تركیب طولموجهای منعكس شده آن رنگی را كه دیده میشود مشخص میكند. البته، موضوع به همین سادگی نیست.
رنگ، آنگونه كه ما آن را دریافت میداریم، حاصل كار سه عامل جداگانه همراه با یكدیگر است:
– «منبع نور»؛ كه به آن جسم روشنكننده نیز میگویند. هنگام صحبت پیرامون نظریهی اصلی رنگ، ما معمولا یك منبع نوری در نظر میگیریم كه سفید خالص است. یعنی تمامی طول موجهای طیف مرئی را در خود جای میدهد. شما به عنوان یك عكاس میدانید كه منابع نوری موجود برای عكاسی سفید هستند.
رنگ كنونی نوری كه بر جسم شما میتابد، تاثیر بسزایی بر ظاهر رنگی نهایی آن جسم دارد. منبع نوری استاندارد برای مدیریت رنگ ۵۰۰۰ درجه كلوین است كه از آن به عنوان D50 یاد میشود.
– «جسم»؛ كه نور را از منبع نوری منعكس میكند. هر جسم، ویژگیهای مربوط به خود را دارد كه بر طول موجهای نوری جذب یا منعكس شده اثر میگذارد. این ویژگیها بر ظاهر نور منعكس شده از جسم تاثیرگذار است و در نتیجه رنگی را میسازد كه در شرایط نوری خاص مشاهده میشود.
– «ناظر نور منعكس شده». بیشك، ناظر نهایی یك ناظر انسانی است. اما زمانی كه موضوع تاثیر آن بر یك تصویر عكاسی مطرح میشود، ناظران دیگری هم وجود دارند كه باید در نظر گرفته شوند. به عنوان مثال، دوربین ناظر نور منعكس شده است و كاملا متفاوت از سیستم بینایی انسان عمل میكند. وانگهی از فیلترها و دیگر دستگاهها نیز میتوان استفاده نمود تا چگونگی انعكاس نور از یك جسم مشاهده شده را تغییر داد.
هر كدام از سه عامل فام، اشباع و روشنی به نوبهی خود، نقش مهمی در خلق و پیدایش رنگ دریافتی ایفا میكنند (شكل ۱-۷) و در نتیجه هر گونه تغییری در آنها، رنگ نهایی دریافتی را تحت تاثیر قرار میدهد.
دایرهی رنگ
یك دایرهی رنگ (شكل ۱-۸)، ابزاری كاملا موثر برای فهم روابط میان رنگهاست. در ابتدای این بخش، من به طیف كاملا مرئی اشاره كردم كه شامل تمامی رنگهای موجود در رنگین كمان است. دایرهی رنگ، دامنهی رنگهای موجود در طیف مرئی را در قالب یك دایره مرتب میكند.
به جای نمایش خطی فام با استفاده از طولموجهای نور، میتوان آن را بر اساس مكان مورد نظر روی دایره رنگ مشخص كرد.
اغلب اشباع روی دایرهی رنگ با رنگهای اشباع شده در درجهی بالا در حاشیه و رنگهای اشباع نشده در میانهی دایره نشان داده میشود (شكل ۱-۹را ببینید). دایرهی رنگ این امكان را فراهم میآورد كه بتوان به اطلاعات بیشتری پیرامون رنگهای ویژهای كه قرار است به نمایش گذاشته شوند، دسترسی پیدا كرد.
یك دایرهی رنگ معمولا اطلاعات مربوط به روشنی و درخشندگی را نشان نمیدهد. چون انجام این كار نیازمند یك ساختار سه بعدی برای نمایش فام، اشباع و درخشندگی است.
به كمك نرمافزارهایی كه از بعضی اَشكال دایرهی رنگ برای انتخاب یك رنگ استفاده میكنند، اغلب میتوان فام و اشباع را در یك زمان مشاهده كرد و كنترل جداگانهای بر درخشندگی و روشنایی داشت (شكل۱-۱۰). شما با استفاده از بعضی برنامهها میتوانید نمایش دایرهی رنگ را به گونهای تغییر دهید كه بتوان دو ویژگی دیگر رنگ را به طور همزمان دید.
رنگها روی دو طرف معكوس دایرهی رنگ، معكوس و مخالف یكدیگرند. تنظیم تعادل رنگ، رنگهای موجود در تصویر را از یك سمت دایره به سمت دیگر روی یك محور مشخص تغییر میدهد. به عنوان مثال، هنگامی كه شما تعادل رنگ را برای محور سبز – ماژنتا تنظیم میكنید، درجههای پیكسلی در تصویرتان به سمت ماژنتای بیشتر در یك طرف دایرهی رنگ و سبز بیشتر در طرف دیگر تغییر پیدا میكند. در فصل «بهینهسازی» بیشتر به تنظیمات تعادل رنگ خواهیم پرداخت.
درك روابط میان رنگهای نزدیك به هم روی دایرهی رنگ نیز از اهمیت بسزایی برخوردار است. در هر طرف رنگ موجود روی دایرهی رنگ، رنگهایی وجود دارند كه آن رنگ را به وجود آورند. به عنوان مثال، روی دایرهی رنگ، سایان بین آبی و سبز یافت میشود. این رنگ تركیبی از سبز و آبی است. درك پیچیدگیهای موجود در روابط این رنگها میتواند كمك شایانی به شما در تنظیم تصاویر و همچنین ارزیابی جریان مدیریت رنگ برای تایید نتایج صحیح كند.
مدلهای رنگ
رنگ در دنیای حقیقی چیزی جز طولموجها و شدت نوری نیست. هنگامی كه ما با تصاویر دیجیتال كار میكنیم، به روشی برای تبدیل و تفسیر این درجهها نیاز داریم تا بتوانند به درستی در قالب رنگ توصیفپذیر باشند. مدلهای رنگ در تصویرسازی دیجیتال یك سیستم سازمانیافته برای رنگ تشكیل میدهند. این مدلهای رنگ میتوانند مستقل از دستگاه و یا وابسته به آن باشند.
یك مدل رنگی مستقل از دستگاه به هیچ دستگاهی برای توصیف رنگ وابسته نیست. مدلهای رنگی LAB و CIE XYZ نمونههایی از مدلهای رنگ مستقل از دستگاه هستند. این مدلها بر اساس همان روشی كه سیستم بینایی انسان، رنگ را تفسیر میكند، كار میكنند و بسیاری از عكاسانی كه تجربهی كار با این مدل رنگی را ندارند، میتوانند به راحتی از آنها بهره گیرند.
یكی از مزایای مدل رنگی مستقل از دستگاه این است كه میتوان یك رنگ را بدون ارجاع به یك دستگاه خاص، دقیقا توصیف كرد. از طرف دیگر، مدلهای رنگی وابسته به دستگاه به دنبال دستورالعملهایی برای دستگاهها هستند تا بتوانند آنها را با یك مدل رنگی مستقل از دستگاه سازگار نمایند. كار با رنگ با استفاده از مدلهای رنگی مستقل از دستگاه نشان میدهند كه چرا پروفایلها برای دستیابی به نتایج پیشبینی شده در اتاق تاریكخانهی دیجیتالی از اهمیت بالایی برخوردارند.
چون این مدلهای رنگ، یك رنگ واقعی را توصیف نمیكنند و بیشتر درجههای رنگی را برای دستگاهی فراهم میآورند كه قرار است رنگ مورد نظر را تولید كند،به روشی نیاز است تا رنگ را بین دستگاهها ترجمه و تفسیر كرد.
به طور كلی در ویرایش عكس یا ابزارهای مدیریت رنگ از مدلهای رنگی زیر استفاده میشود:
– مدل رنگی CIExyz، یك مدل رنگی مستقل از دستگاه است كه در سال ۱۹۳۱ توسط كمیسیون بینالمللی تصویرسازی (CIE) شكل گرفت. این مدل رنگی، مستقل از دستگاه است و به گونهای طراحی شده تا رنگ را بر اساس روشی بیان كند كه در شرایط دید خاص دریافت میشود. بدین ترتیب مدل رنگی CIExyz، رنگ كنونی را آن طور دریافت میدارد كه دید معمولی رنگ یك فرد آن را میبیند. هر كدام از درجاتی كه این مدل رنگ (x,y,z) مشخص میكند، نشانگر مختصات اولیهی تصویری بر اساس مدل ریاضی است.
توجه: با آن كه CIExyz به عنوان یك مدل رنگی برای هیچ نرمافزار پردازش عكس مورد استفاده قرار نمیگیرد، اما پایه و اساس اكثر مدلهای رنگی مستقل از دستگاه امروزی را تشكیل میدهد.
– مدل رنگی CIE LAB) Lab) متداولترین مدل رنگی است كه در مدلهای رنگی مستقل از دستگاه بسیاری مورد استفاده قرار میگیرد. مدل رنگی LAB، شامل سه كانال برای توصیف یك رنگ است. كانال روشنایی، همان طور كه از نام آن پیداست، میزان نور و روشنایی را مشخص میكند. كانال A، رنگ روی محور بین آبی و زرد توصیف میكند و كانال B، رنگ روی محور بین قرمز و سبز را تعیین مینماید. برای كسانی كه با دیگر مدلهای رنگی آشنا هستند، شاید این اقدام عجیب به نظر برسد. اما این مدل بر اساس روشی كار میكند كه سیستم بینایی انسان رنگ را دریافت میكند.
مدل رنگی LAB راهی موثر برای توصیف رنگ به روش مستقل از دستگاه فراهم میآورد و یك فضای رنگی مرجع برای اغلب سیستمهای مدیریت رنگ در اختیار كاربران قرار میدهد.
– مدل رنگی RGB، یك مدل رنگی وابسته به دستگاه است و هنگام توصیف رنگ به عنوان نور پخش شده، مثلا از یك نمایشگر مورد استفاده قرار میگیرد. رنگها با اختصاص یك درجهی برای قرمز، سبز و آبی توصیف میشوند. به بیان دیگر، درجههای RGB تعیین میكنند كه چه میزان از نور هر كدام از سه رنگ سازنده برای دستیابی به نتیجهی مورد نظر باید با یكدیگر تركیب شوند. تركیب این سه رنگ در ماكسیمم درجه (حداقل طبق نظریه) باعث تشكیل رنگ سفید خالص میشود و حذف كامل این سه رنگ (باز هم طبق نظریه) باعث پیدایش رنگ سیاه خالص خواهد شد. بیشتر تصاویری كه شما با آنها كار میكنید با استفاده از یك مدل رنگی RGB ویرایش میشوند و نمایشگرها، پروژكتورهای دیجیتال و چاپگرهای جوهرافشان از آن برای رویارویی با رنگ استفاده میكنند.
– مدل رنگی CMYK، یكی دیگر از مدلهای رنگی رایج وابسته به دستگاه است، این مدل رنگی، رنگها را بر اساس رنگهای كاهشی سایان، ماژنتا و زرد توصیف میكند. نمونهی بارز این مدل رنگی، مركبهاست كه برای تولید رنگهایی كه ما میبینیم نور را جذب و منعكس مینماید. زمانی كه هیچكدام از رنگهای سایان، ماژنتا و زرد موجود نباشند، نتیجه رنگ سفید است. (بنا بر نظریه، رنگ كاغذی كه قرار است مركب روی آن چاپ شود، منبع مهمی برای ایجاد تغییر است). هنگامی كه تمامی رنگها در بالاترین درجهی ممكن با یكدیگر تركیب میشوند، نتیجه رنگ سیاه است (بنا بر نظریه). در واقعیت، چون مركبهای به كار گرفته شده كاملا خالص نیستند، تركیب رنگهای سایان، ماژنتا و زرد رنگ سیاه تولید نمیكند.
این تركیب، اغلب قهوهای تیره خلق میكند، در نتیجه مركب مشكی به آن اضافه میشود. با آن كه بیشتر تصاویر با استفاده از مدل رنگی RGB تنظیم میشوند، ممكن است شما در شرایطی مجبور باشید از مدل رنگی CMYK استفاده كنید.
true
true
https://sanatpanjom.ir/?p=2324
true
true