مبانی رسانه چاپ - اسپکتروفتومتر - ترام‌گذاری اخبار چاپ ، اخبار تبلیغات ، اخبار نشر و اخبار بسته بندی
×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

اخبار سایت

true
true

ویژه های خبری

false
true
true
مبانی رسانه چاپ – اسپکتروفتومتر

«اسپکتروفتومتر» بر اساس اصلی استوار است که می‌توان به کمک آن هر رنگی را به عنوان یک ترکیب افزوده‌ شده به رنگ‌های طیف، توصیف کرد.

طیف قابل رویتی که قرار است ضبط شود (شکل ۱۵-۴-۱) به فواصل کوتاهی شکسته می‌شود و شدت نور در هر فاصله‌ی طول موج به طور جداگانه اندازه‌گیری می‌گردد. بیشتر اسپکتروفتومترها در فواصل ۱۰ تا ۲۰ نانومتری کار می‌کنند، بدین ترتیب می‌توان در یک گستره‌ی قابل رویت طیف نور (گستره‌ی قابل رویت: ۷۳۰-۳۸۰ نانومتر)، سی و یا حتی بیشتر از این میزان، شدت‌های نوری جداگانه تعیین کرد. با انجام تحقیقات ویژه و با استفاده از سیستم‌های تکنیکی پیچیده‌تر، این امکان فراهم آمده تا بتوان فواصل بسیار کوچک را هم (تا یک نانومتر) اندازه‌گیری کرد.

بعد از انجام این مرحله، معمولا داده‌های شدت طیف نور، با استفاده از شبیه‌سازی ریاضی سه گیرنده‌ی ناظر استاندارد CIE، در نور و زاویه‌ی دید مشخص پردازش می‌شود. به عنوان مثال، می‌توان سیگنال سی كانالی را در تجزیه و تحلیل‌های سنجش رنگ کاهش داد تا پارامترهای x,y,z متعلق به سیستم CIEXYZ را تعیین و بدین ترتیب به پارامترهای دیگر سیستم‌های رنگی تبدیل کرد. نرم‌افزار ابزار اندازه گیری رنگی طیف، معمولا این امکان را فراهم می‌آورد که بتوان مستقیما داده‌های طیف را برای سیستم‌های رنگی مربوطه تغییر داد و معادل‌های استاندارد را برگزید (مانند CIE).

در میان دیگر عوامل، نور دهنده (illuminant) پارامتر مهمی است که در کاهش داده‌های طیف برای سیستم‌های رنگی CIE، نقش تعیین کننده‌ای برعهده دارد. بدین ترتیب، ایجاد تغییرات بعدی در دیگر شرایط نوردهی و روشنایی (مثلا از D65 به D50 یا برعکس) تقریبا غیر ممکن است یا در بهترین شرایط تنها با استفاده از برآوردهای ریاضی میسر می‌شود.

مفهوم اساسی که شالوده‌ی «روش اندازه‌گیری سه محرکی» را تشکیل می‌دهد، این است که تعاریف CIE توضیحات کاملی از حساسیت طیف نور گیرنده‌های سه رنگی در چشم ارائه می‌دهند. مطابق با آن، هم‌چنین این امکان وجود دارد که رنگ‌ها را به وسیله‌ی سه سنسور که حساسیت نوری آن‌ها شبیه حساسیت نوری گیرنده‌های چشم است، اندازه‌گیری نمود. به روشی مشابه، می‌‌توان از سه فیلتر رنگی استفاده کرد که همراه با یک سنسور مناسب برای تمامی طیف نور و روشنایی متناسب با آن از نظر شفافیت  با منحنی‌های درجه‌ی سه محرکی استاندارد، هماهنگی دارد. در نتیجه، مرحله‌ی سنجش رنگی سه محرکی تا اندازه‌ای جذاب به نظر می‌رسد، چون تنها باید سه درجه‌ی اندازه‌گیری شده تعیین شود و می‌توان به سرعت این درجه‌ها را به درجه‌های رنگی استاندارد CIE تبدیل کرد.

در عمل، تاکنون مشکلاتی در زمینه‌‌ی توسعه‌ و گسترش فیلترهای رنگی که با ویژگی‌های دقیق منحنی‌های درجه‌ی سه محرکی استاندارد هماهنگی کامل داشته باشد، وجود دارد. جزئیات بیشتر در زمینه‌ی ساختار ابزاری در بخش [۲-۴-۱] آورده شده است.

هم‌چنین، پخش پرتوهای طیف نورِ منبع نور مورد استفاده، پارامتری کاملا حساس است چون باید با نوردهنده‌ی استاندارد ویژه منطبق باشد. معمولا، تجهیزات سنجش رنگ‌ِ سه محرکی تنها زمانی به خوبی جواب می‌دهند که تمامی شرایط در تجهیزات (روشنایی، فیلتر رنگ،‌ سنسور، شکل هندسی تصویر) در موقعیت استاندارد و ایده‌آل باشند.

تنها در این صورت، معیارهای ساده‌سازی برای اشتقاق مستقیم درجه‌های رنگی استاندارد CIE، ارزشمند خواهد بود. برای تکمیل ویژگی‌های تجهیزات سنجش رنگی‌ِ سه محرکی، که در ادامه توضیح داده خواهد شد، باید این نکته ذکر گردد که درجه‌های رنگی به دست آمده از اندازه‌گیری و سنجش رنگ، تنها در شرایط اساسی خاصی، معتبر و قابل قبول است (نوردهنده، زاویه‌ی دید مناسب).

در این قسمت، تنها شدت نور مکمل بر طیف نور تعیین می‌شود. از طرفی‌ دیگر، با اسپکتروفتومتر، شدت نور در فواصل کوچک تعیین می‌شود و در نتیجه می‌توان آن را منطبق با قراردادهای CIE به شرایط اولیه‌ی دیگر تبدیل کرد. مختصات CIE برای نورهای متفاوت و زوایای دید مختلف را می‌توان تنها از داده‌های اندازه‌گیری طیف نوری اسپکتروفتومتر محاسبه کرد.

در واقع، مزیت استفاده از اسپکتروفتومترها در این است که ممکن است بعضی جلوه‌های نوری (مانند متامرسیم: دو رنگ ممکن است در یک نور یکسان باشند و در نوری دیگر از یکدیگر متفاوت؛ فلورسانس- رنگ‌ها ممکن است متناسب با میزان روشنایی، جلوه‌های تابشی گوناگون از خود نشان می‌دهند) یا ناکافی بودن اپتیک‌های اندازه‌گیری، اغلب از داده‌ها و اطلاعات اندازه‌گیری طیف نور، قابل شناسایی باشد سپس می‌توان پیش از تبدیل به درجه‌های رنگی استاندارد CIE، متناسب با محاسبات جبرانی، آنها را حذف کرد.

با استفاده از اسپکتروفتومترها می‌توان هم‌چنین «شدت اپتیکال» را محاسبه نمود؛

در این صورت توالی فیلترهای اپتیکال (آبی، سبز، زرد، فیلترهای قابل رویت)، همان‌طور که در دنسیتومترها مورد استفاده قرار می‌گیرند، به صورت دیجیتالی بازآفرینی می‌شوند. بر حسب یک مقایسه‌ی ساده، می‌توان گفت که یک ابزار سنجش رنگی سه محرکی، برای تعیین تفاوت‌های رنگی مناسب‌تر است تا برای اندازه‌گیری و سنجش رنگی مطلق. در واقع همیشه پیشنهاد می‌شود که برای اندازه‌گیری و سنجش رنگی دقیق‌تر و انعطاف‌پذیرتر از اسپکتروفتومتر استفاده شود.

 

۲-۴-۱- تولید تصویر رنگی

بازآفرینی رنگی

به طور کلی،‌ بازآفرینی رنگی فناوری چاپ، تبدیل یک صحنه یا شی است به گونه‌ای که این تصویر تا آنجا که ممکن است به نسخه‌ی اصلی شباهت داشته و آن را در قالب یک محصول چاپی، از طریق یک زنجیره‌ی انتقال اطلاعات عرضه کند. در بسیاری موارد، از یک عکس (برومیدی یا شفاف / فیلم پزیتیو) به عنوان یک حامل میانی استفاده می‌شود.

عکس در تمامی جریان بازآفرینی جایگاه خود را حفظ می‌کند و تا حد امکان در ایجاد تغییرات در تصویر، فرآیند اسکرین، مواد، انتقال و بسیاری پارامترهای دیگر مورد استفاده قرار می‌گیرد. چگونه می‌توان یک «بازآفرینی رنگی ایده‌آل» به وجود آورد و چه معیارهایی در تعیین کیفیت در فناوری بازآفرینی نقش دارند؟ ویژگی‌های کیفیتی «فناوری بازآفرینی» مدرن در وهله‌ی اول به هدف بازآفرینی بستگی دارد، یعنی انتظارات مشتری مهم شمرده می‌شوند. به عنوان مثال، در چاپ تبلیغات روزنامه‌ها و گاهنامه‌ها، طبق قوانین عمومی، تبلیغ چاپ شده باید تا‌ آنجا که امکان دارد نزدیک به کاری باشد که آژانس تبلیغاتی به ناشر داده است. در اینجا می‌توان از اصطلاح بازآفرینی مطابق با اصل استفاده کرد.

بخش [۱-۴-۱] به طور خلاصه توضیح می‌دهد که یک بازآفرینی دقیق و مطابق با اصل حتی می‌تواند نتایجی به همراه داشته باشد که کاملا از نظر طیف نور یکسان است، اگرچه این موضوع در عمل، به ندرت به وقوع می‌پیوندد. در این رابطه، باید اطمینان حاصل کرد که تصویر بازآفرینی شده در تمامی شرایط نوری، کاملا شبیه اورجینال است. برای این منظور، انطباق نمونه‌ها برای چاپ، اقدامی ضروری و مهم است.

بر خلاف «بازآفرینی مطابق با اصل»، در بخش ویرایشی روزنامه‌ها و گاهنامه‌ها، اغلب هدف آن است که بازآفرینی تصاویر اورجینال به گونه‌ای باشد که تصاویر جذاب به نظر آیند. در اینجا می‌توان از واژگان درخواست یا بازآفرینی بهینه‌ی هدف استفاده کرد. در این مفهوم، می‌توان اصطلاح «بهینه‌سای درخواست» را به روش‌های مختلف تفسیر کرد. شفافیت‌های به کار گرفته شده توسط آتلیه‌های عکاسی، اغلب دامنه‌ی رنگی وسیع‌تری نسبت به فناوری چاپی مورد استفاده دارند، به گونه‌ای که در حین انتقال اطلاعات تصویری به تصویر چاپ (شکل ۱۶-۴-۱)، باید تطابقی انجام گیرد (شکل ۱۶-۴-۱).

اپراتور اسکنر پس از مشورت با مشتری پیرامون این مسئله که او كی به کارش نیاز دارد، از کجا اطلاعات تصویری خاص باید دریافت شوند،‌ چه چیزی را باید حذف کرد و حتی اگر لازم باشد، باید بر چه قسمت‌هایی از تصویر تاکید کرد، تصمیم‌گیری کرده و وارد عمل می‌شود. برای چاپ روزنامه، حین عمل بازآفرینی باید انطباق‌های اساسی صورت گیرد، چون در این مورد، از یک طرف دامنه‌‌ی رنگی بسیار کوچکی در دسترس است و از طرف دیگر داده‌های تصویری اغلب در یک فضای رنگی ناکافی ذخیره شده‌اند (و اغلب نه در یک RGB نامشخص). در این مثال، «تصاویر جذاب» باید با دقت از داده‌های رنگی نامعلوم خلق شوند و معیارهای بهینه‌سازی تا حد زیادی بستگی به نظر خود شخص دارد.

در بهینه‌سازی هدفمند یا بازآفرینی مطابق با اصل، باید اطمینان حاصل کرد که تولیدات به نمایش درآمده‌ی شرکت در تبلیغات و کاتالوگ‌ها، دقیقا با ویژگی‌های رنگی سازنده همخوانی دارند. برای مطابقت با دستورالعمل‌های طراحی مربوط، باید یک نگاه سریع به نمونه‌های رنگی کاتالوگ‌های ویژه (مانند Pantone و HKS) انداخت تا حاصل کار با نمونه یکسان باشد. اگر به عنوان مثال،‌ شرکت مربوط نتواند رنگ‌ها را به شیوه‌ای رضایت بخش با یکدیگر مخلوط کند، در این صورت یک رنگ اضافه می‌شود که به آن رنگ لکه‌ای می‌گویند.

معمولا رنگ‌های لکه‌ای در تفکیک رنگی داده‌های تصویری به حساب نمی‌آیند و از آنها فقط برای خلق و تولید عناصر جداگانه استفاده می‌گردد. در رابطه با بازآفرینی رنگی «مطابق با اصل»، حال می‌توان از فرآیند‌های اتوماتیک با دامنه‌ی گسترده استفاده نمود (مدیریت رنگ، بخش ۱۰-۲-۳). در رابطه با تکنولوژی بازآفرینی «بهینه‌سازی درخواست»، حضور متخصصان زبردستِ آموزش دیده لازم و ضروری است. آنالیز اتوماتیک تصویر و روش‌های بهینه‌سازی تنها در چند سال اخیر با رشد و توسعه روبه‌رو شده و هنوز به عنوان یک قانون کلی،‌ جایگزین اعمال تغییرات به صورت دستی نشده است.

فاکتورهای دیگری که در تعیین کیفیت بازآفرینی رنگی تاثیر دارند از عواملی چون ویژگی‌های منحصر به فرد مرکب، سطح، تکنولوژی چاپی مورد استفاده، شرایط چاپ، نوع اورجینال و پارامترهای تفکیک کننده تاثیر می‌پذیرند.

ویژگی‌های سنجش رنگی مرکب مورد استفاده و نوع سطح چاپی به کار رفته، تاثیر بسزایی در دامنه‌ی رنگی بازآفرینی شده دارد. به عنوان مثال،‌ این که در مرکب از چه پیگمنت‌ ماژنتا استفاده می‌شود، خود حائز اهمیت است. ماژنتای رودامین (rhodamin) كه نسبتا گران است، فضای رنگی را مخصوصا در دامنه‌ی رنگ آبی و ارغوانی گسترش می‌دهد.

«سطح چاپی» هم فاکتور مهمی در تعیین شدت تمام رنگ‌های قابل حصول است. در نتیجه‌ سطح بر روی کنتراست رنگی قابل بازآفرینی هم تاثیر می‌گذارد. شدت تمام رنگی معمولی،‌ در حدود ۵/۱ واحد برای کاغذ بدون روکش و ۲ برای کاغذهای روکش‌دار است.

در شکل ۱۷-۴-۱، توضیحات مختصری از «دنسیتومتری» برای تکمیل توضیحات مربوط به مبحث سنجش رنگ در بخش ۴-۱-۱ آورده شده، در این بخش استفاده از تکنیک‌های اندازه‌گیری و سنجش طیف نور مبتنی بر اصول سنجش رنگ بیان شده است. در اصل، اندازه‌گیری ضخامت لایه‌ی مرکب متاثر از جذب اپتیکال نور برای یک نوع مرکب خاص است. این کار با استفاده از فیلترهای استاندارد انجام می‌شود تا بالاترین درجه‌ی ممکن اندازه‌گیری شده و در نتیجه بالاترین حساسیت اندازه‌گیری به دست آید.

فاکتور دیگری که بر کیفیت چاپ بازآفرینی تاثیر می‌گذارد، ماهیت و تعریف «فرآیند هافتنی» مورد استفاده است. روش ترام‌گذاری برای شابلون‌های (screen) متداول و بزرگ بستگی به کوچکترین ساختار نقطه‌ای و انتقال مطمئن آن دارد (در حدود ۲۰-۱۰ میکرومتر در چاپ افست) و به همین دلیل است که وضوح جزئیات در چاپ افست نسبت به دیگر فناوری‌های چاپی مانند چاپ فلکسوگرافی یا اسکرین بهتر است. روش ترام‌گذاری معمولی برای چاپ رنگی با کیفیت بالا در حدود ۸۰-۶۰ خط در هر سانتی‌متر است (فضای نقطه‌ای در حدود ۱۶۷-۱۲۵میکرومتر)، البته این تعریف برای ترام‌گذاری تنها زمانی بهترین گزینه است که فاصله‌ی «معمولی» بیننده در حدود ۳۰-۲۵ سانتی‌متر (در حدود یک فوت) باشد (فضای نقطه‌ای در پوسترهای بزرگ تصویری خیلی بیشتر است چون بیننده آنها را از فاصله‌ی خیلی دورتری می‌بیند.)

اگر قرار است رنگ یک جسم مانند یک اتومبیل بازآفرینی شود، نور و روشنایی جسم هنگام نوردهی، انعکاس‌های احتمالی، کنتراست‌ها، دمای رنگی منبع نور به طور طبیعی بر روی بازآفرینی کل مجموعه تاثیر خواهد داشت. در این مورد، از عکس تنها به عنوان یک حامل میانی اطلاعات برای کل عمل بازآفرینی استفاده می‌شود.

با ورود فناوری دوربین دیجیتال، در ارتباط با سیستم‌های چاپی دیجیتال (مانند سیستم‌های NIP)، امروزه می‌توان یک زنجیره‌ی باز‌آفرینی تماما دیجیتالی داشت که از مرحله‌ی نوردهی اورجینال تا تصویر بازآفرینی شده‌ی چاپ شده، کلیه‌ی مراحل به صورت دیجیتال انجام می‌گیرد.

فاکتور مهمی که بر روی کیفیت بازآفرینی رنگی‌ تاثیر گذار است «تفکیک رنگی واقعی» یا «تجزیه‌ی رنگی» است. در اینجا باید خاطرنشان کرد که چاپ رنگی، اساسا یک فرآیند بازآفرینی سه کروماتی است که رنگ‌ها از سه پایه‌ی رنگی جداگانه یا یکدیگر مخلوط می‌شوند. حتی اگر در عمل، «رنگ» چهارم یعنی مشکی،‌ اضافه شود، در این واقعیت که اطلاعات رنگی برای بازآفرینی چاپی را می‌توان عموما از «سه رنگی اصلی و اولیه» به دست‌ آورد، تغییری رخ نمی‌دهد. انطباق فیلترهای مورد استفاده با مرکب‌ها برای تجزیه‌ی رنگی از اهمیت فوق‌العاده‌ای برخوردار است تا بازآفرینی رنگی کاملا مطابق با نسخه‌ی اصلی انجام شود. اگر این انطباق به خوبی انجام نشود، تبدیلات رنگی اضافی مورد نیاز خواهد بود.

 

تجزیه‌ی رنگ

تجزیه‌ی رنگ برای تولید یک تصویر رنگی، بر اساس یک فرآیند ترکیب رنگی کاهشی استوار است؛ اگرچه تولید یک تصویر رنگی در چاپ،‌ اساسا «ترکیب رنگی اتوتیپکال» را در بر می‌گیرد (autotypical color synthesis). در چاپ رنگی، نقاط هافتنی، در کنار یکدیگر به طور جداگانه قرار گرفته‌اند، اما موقع چاپ با یکدیگر هم‌پوشانی دارند؛ هم ترکیب رنگی «کاهشی» و هم ترکیب رنگی «افزایشی» (ادغام رنگ‌های تکی نقاط هافتنی جدا شده توسط چشم بیننده) در یک صفحه‌ی چاپی به وقوع می‌پیوندند.

در شکل ۱۸-۴-۱ الف،‌ این موضوع برای چاپ سه رنگی نشان داده شده است. در شکل ۱۹-۴-۱، «تجزیه‌های رنگی» همراه با تصاویر در یک دستگاه افست چهار رنگی به نمایش در آمده‌اند. نقاط کوچک و مجاور یکدیگر، یک اثر ترکیب رنگی افزایشی مشابه با لایه‌های فسفری نقطه‌ای شکل خلق می‌کنند. (از طرفی دیگر در چاپ، نقاط‌ هافتنی یا فضاهای رنگی نور داده می‌شوند و نور منعکس شده به چشم بیننده که در آنجا محرک‌های رنگی مطابق با آن اضافه می‌شوند، می‌رسد.)

لایه‌های مرکب مالیده شده بر روی سطح در فرآیند چاپ باید شفاف باشند یعنی باید مانند فیلترهای رنگی عمل کنند و برای اصول فیزیکی ترکیب رنگی کاهشی، مورد استفاده قرار گیرند.

زمانی تنها از ترکیب رنگی کاهشی استفاده می‌شود که فضاهای رنگی چاپی نسبتا بزرگ باشند. اگر تنها ترکیب رنگی کاهشی وجود داشته باشد، روشنی و درخشش رنگی با ضخامت لایه‌ی مرکب کاهش می‌یابد.

در فرآیندهای بازآفرینی ترام‌گذاری برای چاپ رنگی، ساختار شابلون (screen) و انطباق رجیستر رنگی برای چاپ بیش از حد (over printing)، ترکیبی از فرآیندهای افزایشی و کاهشی تولید می‌کند. این موضوع در تقاضاهای بالا، بر ویژگی‌های طیف نوری مرکب‌ها تاثیر می‌گذارد. در ترکیب رنگ، هم به شیوه‌ای که نقاط ترام در کنار یکدیگر روی سطح جای می‌گیرند (افزایشی) و هم به شیوه‌ای که نقاط ترام بر روی یکدیگر سوار می‌شوند (کاهشی)، در هر دو حال، بیننده باید ترکیب رنگی مشابهی دریافت کند.

تنها در صورتی می‌توان به چنین شرایطی بر رنگ‌های پایه‌ی ایده‌آل دست یافت که تقسیمات طیف نور مثلثی شکل وجود داشته باشد. علاوه‌ بر این، فاصله‌ی بین درجه‌ها باید بین صفر و یك باشد (جلوه‌های ویژه مانند افزایش نور در چاپ هافتن، در اینجا لحاظ نشده‌اند).

عامل دیگری که باید به آن توجه شود این است که احتمالا انطباق این فواصل و توقف‌ها در توزیع طیف سه رنگی ایده‌آل با یکدیگر، لازم و ضروری است. وانگهی، این فواصل باید به گونه‌ای انتخاب شوند که برای ایجاد تن‌پلات رنگی قابل قبول، دامنه‌ی رنگی تا آنجا که امکان دارد، وسیع باشد.

آزمایش‌ها نشان داده‌اند که اولین فاصله‌ی ایده‌آل باید بین ۴۹۵ تا ۴۸۹ نانومتر و دومین فاصله باید بین ۵۷۵ تا ۵۷۴ نانومتر باشد؛ در شکل ۲۰-۴-۱، توزیعات طیف رنگی متناسب به نمایش در آمده است. به رنگ‌های پایه که با استفاده از این روش‌ها حاصل می‌شوند، «رنگهای بهینه» می‌گویند. (optimal colors [104-1])

محاسبات مربوط به بازآفرینی رنگی با استفاده از رنگ‌های بهینه بسیار آسان است. از ماژنتا، سایان و زرد به عنوان مرکب در چاپ استفاده می‌شود و قرمز، سبز و آبی به عنوان رنگ‌های ترکیبی کاهشی از فرآیند اول حاصل می‌گردند.

اگر موقعیت‌های رنگی رنگ‌های پایه‌ی بهینه و اولین فرمان رنگ‌های ترکیبی کاهشی را به روی نمودار ‘u’vببریم، می‌توانیم مشاهده کنیم که رنگ‌های اولیه‌ دقیقا بر روی خط اتصال رنگ‌ها قرار می‌گیرند. نقطه‌ی بیرنگ (achromatic) E با مرکب‌دهی، رنگ‌های ترکیبی و اولیه‌ی متضاد به وجود می‌آید. یک رنگ ایده‌آل، خاکستری با ترکیب رنگ‌های اولیه‌ به میزان یکسان حاصل می‌شود. موقعیت و اندازه‌ی مثلث در نمودار ‘u’v، در تعیین ویژگی‌های دامنه‌ی رنگ مهم شمرده می‌شوند (شکل ۲۱-۴-۱). برخلاف شکل ۱۶-۴-۱، در این مورد، اندازه‌گیری‌ها و محاسبات به جای سیستم مختصاتی x,y، در سیستم ‘u’v انجام می‌شوند.

در این سناریوی رنگ بهینه، تبدیل اطلاعات RGB و CMY به یکدیگر، عملا به یک فرآیند کم اهمیت بدل می‌شود. فرآیندهای تبدیل رنگ نسل اول در زبان توصیف صفحه‌ای پست اسکریپت [۴-۴-۱]  هم، به اقتضای این مدل ساده برای توزیع طیفی رنگ‌ها انتخاب شده اند:

قرمز – ۰/۱= سایان

سبز – ۰/۱= ماژنتا

آبی- ۰/۱ = زرد

همه می‌دانند که در ترکیب رنگی کاهشی، رنگ سیاه از به کارگیری یا چاپ بیش از حد رنگ‌های قرمز (R)، سبز (G)، آبی (B) یا سایان (C)، ماژنتا (M) و زرد (Y) تولید می‌شود.

معماران پست اسکریپت، فرض کرده‌اند که متعاقبا، می‌توان بیشترین میزان رنگ مشکی در تجزیه‌ی رنگی را از بیشترین سهم متداول رنگ‌های اولیه محاسبه کرد [۴-۴-۱].

این فرضیات بسیار از واقعیت دور بودند و در هنگام فعال‌سازی نسل اول سیستم‌های چاپ رنگی پست اسکریپت، اولین علائم نارضایتی از چاپ رنگی ظاهر گشت. این موضوع در پیشرفت‌های بعدی، اصلاح شد.

همانند انتخاب رنگ‌های اولیه‌ی ایده‌آل، فیلترهای تجزیه‌ی رنگی ایده‌آل در سیستم‌های بازآفرینی هم باید با رنگ‌های پایه‌ی بهینه سازگار باشند. این شرایط و مقتضیات حداقل به یک فناوری بازآفرینی آنالوگ که بر اساس یک دوربین کار کند، نیاز دارد. در این نوع فناوری، امکان تغییر کلی رنگ‌ها به شیوه‌ای دیگر (از طریق یک سیستم مدیریت رنگ) وجود ندارد. اگرچه، در عمل تحقق فرضیه‌ی رنگ‌های پایه‌ی ایده‌آل، ممکن نیست، اما در اینجا به توضیحات تئوری فیلترهای تجزیه رنگی ایده‌آل می‌پردازیم. در واقع، مرکب‌های مورد استفاده در چاپ واقعی، تنها نسبت‌های ناکاملی از رنگ‌های بهینه هستند.

در شکل ۲۲-۴-۱، «تقسیم‌بندی طیف نور رنگ‌های اولیه‌ی واقعی» در چاپ رنگی به همراه فواصل «رنگ‌های بهینه» نشان داده شده‌اند. می‌توان مشاهده کرد که رنگ‌های اصلی واقعی در قسمت ایده‌آل طیف نور، نور را جذب یا منعکس نمی‌کند و جلوه‌هایی (effect) از طیف نور به وجود می‌آید  كه نامطلوب هستند. این پدیده به خاطر آن است که دسترسی به دامنه‌ی رنگی تعریف شده، عملا در چاپ ممکن نیست.

به علاوه، در چاپ ترکیب رنگی افزایشی، در فضاهای رنگی، کیفیت چاپ همانند ترکیب رنگی کاهشی به وجود نمی‌آید و این باعث ایجاد تغییراتی در تصویر می‌شود. واقعیت این است که نمی‌توان از رنگ‌های اولیه به مقادیر یکسان، رنگ خاکستری خنثی خلق کرد و تنها با «معکوس کردن»، درجه‌های RGB را به اطلاعات داده‌های CMY منتقل نمود.

در عمل آشکار گشته شده است که ترکیب رنگ‌های اولیه به میزان نابرابر در چاپ افست استانداردسازی شده یک رنگ «خاکستری خنثی» به وجود خواهد آورد (مثلا، درجه‌های تن برای تجزیه‌ها و فیلم‌های رنگی برای یک درجه خاکستری نسبتا تیره در چاپ خاکستری افست: سایان ۷۰ درصد، ماژنتا ۶۰ درصد، زرد ۶۰ درصد، و برای یک درجه خاکستری روشن‌تر: سایان ۲۴ درصد، ماژنتا ۱۸ درصد، زرد ۱۸ درصد).

چنین اطلاعاتی در ویژگی‌های مربوط به اندازه‌گیری و سنجش رنگِ رنگ‌های اولیه‌برای چاپ مورد استفاده قرار می‌گیرند و به عنوان یک فرآیند کنترل ابزاری برای تعیین «تعادل رنگ خاکستری» موثر واقع می‌افتد. با این حال، نمی‌توان به طور مستقیم این داده‌ها را به دیگر مقیاس‌های رنگی و فرآیندهای چاپی منتقل نمود. این کار با استفاده از مرکب‌های ایده‌آل امکان‌پذیر است.

به طور خلاصه، با فراهم آوردن شرایط زیر در مجموعه‌ی ایده‌آل رنگ‌های اولیه برای چاپ [۱-۴-۱] کیفیت را بهبود بخشید:

– ویژگی‌های بازتابی یا انعکاسی یا جذبی رنگ‌های اولیه‌ باید تا آنجا که امکان دارد همانند رنگ‌های بهینه باشد.

– موقعیت رنگی رنگ‌های اولیه را باید به گونه‌ای انتخاب کرد که دامنه‌ی رنگی گسترده‌ای تولید کنند.

– نسبت‌های برابر رنگ‌های اولیه باید در چاپ و با استفاده از ترکیب رنگی کاهشی و افزایشی باید بیک تن بیرنگ و خنثی به وجود آورند که در حد امکان نزدیک به خاکستری باشد (بر یک سطح چاپی ایده‌آل سفید).

– رنگ‌های ترکیبی حاصل از مرحله‌ی اول (رنگ‌های ثانویه) باید در دایره‌ی رنگ یا فضای رنگی کاملا بین رنگ‌های اولیه قرار گیرد.

 

true
true
true
true

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

- کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است
- آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد


true