true
مدیر مالی، وضعیت مالی سازمانها و دستورالعملهای مالی موجود را در سازمان کنترل میکند. هزینههای مرتبط با برنامههای تبلیغاتی نیز همانند سایر هزینهها در معرض این کنترلها قرار دارند.
اجرای یک برنامه تبلیغاتی مستلزم صرف هزینه است، بدین رو تبلیغات، یکی ازسرفصلهای مرتبط با هزینههای مالی سازمانها محسوب شده وازجهت هزینهای، هیچ تفاوتی با سایر هزینههای سازمان ندارد. معمولاً سازمانها به منظور کسب نتایج مورد نظر و افزایش بازده کاری خود باید هزینههایی را متحمل شوند. بنابراین، قضاوت سازمانها بر اساس ارزش و اهمیت نتایج حاصل از هزینههای صورت گرفته میباشد.
در جریان کنترلهای صورت گرفته، ممکن است پرسشهایی مطرح شود که برخی از مهمترین آنها عبارتند از:
*آیا اصولاً صرف هزینههای تبلیغاتی، توجیهپذیر است؟
*چرا سازمان باید چنین هزینههایی را متحمل شود؟
*آیا این هزینهها دارای ارزش هستند؟
*آیا سازمان نسبت به میزان هزینهای که متحمل میشود، ارزشهایی نصیب خود خواهد ساخت؟
در حقیقت، تبلیغات نوعی سرمایهگذاری است که باید با دیگر سرمایهگذاریها هزینههای خود را توجیه کند. هر واحد سازمانی، بودجه خاص خود را دارد و سازمان نباید به یک واحد اجازه دهد که از بودجه واحدهای دیگر استفاده کند. ولی بودجه تبلیغات، مختص به یک واحد نیست و باید با دقت صرف شود. منظور از دقت، اعمال کنترلهای مالی و مدیریتی بر فعالیتهای تبلیغاتی است.
بر این اساس، تبلیغدهنده باید همواره از خود سؤال کند: آیا صرف این هزینه برای تبلیغات درست است و آیا پس از صرف این هزینه به چیز ارزشمندی دست خواهم یافت؟
چگونگی تعیین بودجه تبلیغاتی
در اغلب سازمانها بر مبنای هر واحد سازمانی بودجهای تعیین میشود. بنابراین، واحدهایی که مسئولیت انجام تبلیغات را به عهده دارند، برای انجام این فعالیت از بودجه سالانه برخوردار خواهند بود. معمولاً کل بودجه تبلیغات به یک واحد داده میشود اما در صورتی که هر واحد برنامههای تبلیغاتی مجزای خود را داشته باشد، ممکن است بودجه تبلیغاتی بین واحدهای مختلف، تقسیم شود. با این حال، ادغام بودجههای تبلیغاتی در سازمانها بسیار متداول است. زیرا هماهنگی و کنترل بودجه ساده تر میشود.
در اینجا تصمیم کلیدی و مهمی که باید اتخاذ شود این است که بودجه چگونه باید تعیین شود؟ به عبارت دیگر مبنای تعیین بودجه چیست؟
برخی سازمانها از قبل هیچ بودجه مشخصی اعلام نمیکنند، بلکه در صورت نیاز، مبالغی را برای آن اختصاص میدهند. فروشندگان و تجار کوچک معمولاً به این روش عمل میکنند. از آنجا که این افراد نیازی به ارائه گزارش عملکرد به سایرین ندارند، دردسر تهیه بودجه را متقبل نمیشوند. اما حتی در اینگونه موارد نیز تهیه بودجه به صورت رسمی و ساختار یافته میتواند مفید واقع شود.
بودجهبندی، بخش اصلی فرایند پیشبینی سود و نیز کنترل سود و زیان است. بنابراین، سازمانها به بودجهبندی نیاز دارند. اما سازمانها باید برای تعیین بودجه تبلیغاتی خود به دنبال مبنایی مناسب باشند. بودجه تبلیغات، یکی از بزرگترین اقلام هزینهای سازمانها است. برای تعیین بودجه تبلیغاتی، سیستمهایی وجود دارند که در زیر شرح هریک آمده است.
بودجه بر مبنای انجام یک تبلیغ مشخص
در این روش، سازمان احساس میکند که به انجام تبلیغات نیاز دارد و برای انجام صحیح این کار، به اختصاص هزینهای مشخص نیاز است، یعنی هزینه انجام تبلیغات دقیقاً بررسی شده و مقدار این هزینه، بودجه تبلیغاتی را تشکیل خواهد داد.
در این روش، هزینه انجام یک تبلیغ خاص، مبنای تعیین بودجه تبلیغاتی شرکت قرار میگیرد. این روش محدودیتهایی به دنبال دارد.
از جمله اینکه در این روش، مبنای تعیین بودجه تبلیغاتی، بر اساس نتایج کار و خروجیها نیست. ضمناً در این روش، توان مالی شرکت تأثیر چندانی در تعیین بودجه تبلیغاتی ندارد.
بودجه بر مبنای درصدی از فروش
این روش بودجهبندی تبلیغات، در بسیاری از سازمانها متداول است. نظرسنجیهای صورتگرفته از سوی ناشران صنعتی در مورد تبلیغات صنعتی و تجاری نشان میدهد که بیش از ۸۰ درصد سازمانها، بودجههای تبلیغاتی خود را بر اساس این روش تعیین میکنند. این روش به دو طریق زیر میتواند صورت پذیرد:
۱- به عنوان درصدی از فروش پیش بینی شده سال آتی
۲- به عنوان درصدی از فروش سال گذشته
بیشتر سازمانها بر اساس روش اول کار میکنند، زیرا در این روش، نتایج تبلیغات به هزینههای آن مرتبط میشود. در این روش، هزینه تبلیغات به فروش و در نتیجه، درآمد شرکت وابسته است. اگر فروش تخمین زده شده تحقق یابد، درصدی از آن به عنوان بودجه تبلیغاتی شرکت، برای تبلیغات اختصاص خواهد یافت.
سؤال مطرحشده در این روش بودجهبندی، میزان درصد فروش است. سازمانها عملا کل هزینههای خود را مشخص کرده و سعی میکنند بین آنها تعادل برقرار نمایند. در نتیجه، بودجه تبلیغاتی در مقایسه با سایر هزینهها تعیین شده و درصد قابل قبولی از فروش برای آن در نظر گرفته میشود. درواقع، میتوان گفت مبنای بودجه تبلیغاتی در این روش تا حدودی به بازار یا نوع محصول نیز بستگی دارد.
هرچقدر بازار، ساده تر و خالی از نام تجاری باشد، درصد بودجه تبلیغاتی لازم نیز کمتر است. برعکس، هرچه بازار بیشتر به ذهنیات مشتری و نام تجاری وابسته باشد، این درصد افزایش مییابد.
بودجه در مقایسه با رقبا
تبلیغ دهنده باید در مقابل فعالیتهای رقبا واکنش نشان داده و به مبارزه بپردازد. در نتیجه، یک شرکت میتواند به میزانی که رقبایش برای تبلیغات هزینه میکنند، بودجه تبلیغاتی خود را تعیین کند. این امر به دو صورت انجام میشود:
۱- اگر رقیب اصلی که حجم فعالیتهای وی به اندازه فعالیتهای ما میباشد، x ریال برای تبلیغات هزینه میکند، ما نیز باید x ریال برای هزینه تبلیغات خود اختصاص دهیم.
۲- اگر کل هزینه تبلیغات در بازار، y ریال بوده و ما نیز ۲۰ درصد سهم بازار را در اختیار داشته باشیم، باید ۲۰ درصد از آن y ریال را برای تبلیغات هزینه کنیم.
این روش در محیطهای رقابتی کاربرد دارد. لحاظ کردن هزینه رقبا در برآورد بودجه تبلیغاتی شرکت میتواند مفید باشد. اما در این روش، تعیین بودجه، به میزان فروش و سود شرکت، بستگی ندارد. ضمناً گاهی اوقات، اطلاع از میزان بودجه رقبا در تبلیغات، بسیار مشکل است.
همواره این حقیقت وجود دارد که باید میان سهم بازار و هزینههای صرفشده شرکت ارتباطی وجود داشته باشد. اما اگر بازار، ناپایدار و کاملاً رقابتی باشد برای حفظ میزان فروش و مقابله با رقبا باید قبل از حمله آنها به بازار، مبالغ بیشتری هزینه کرد.
بودجه بر مبنای درصدی از سود
هزینههای مشخصی وجود دارند که شرکت ناگزیر است آنها را پرداخت کند. این هزینهها شامل هزینههای ثابت و متغیر تولید و توزیع هستند. چنین هزینههایی، هزینه مربوط به دستگاهها، ماشینآلات، کارگران، مواد خام، هزینههای حمل و نقل و توزیع و هزینههای عمومی را نیز در بر میگیرند. تبلیغات، جایگاهی در هزینههای ثابت ندارند. در واقع، سازمانها نیازی به دادن آگهی یا تبلیغات به عنوان بخشی از فرآیند تولید، ندارند. آنچه پس از کسر هزینههای ثابت و متغیر باقی میماند، مازاد یا سود شرکت است که در این روش، بخشی از آن به تبلیغات اختصاص مییابد. هرچند ممکن است این روش از دیدگاه حسابداری صحیح باشد، ولی تعیین بودجه تبلیغاتی در این روش به طور مستقیم به فروش و درآمد شرکت وابسته نیست.
بودجه بر مبنای واحدهای محصول
زمانی که محصولات شرکت به صورت بخش یا واحدهای مجزایی باشند میتوان براساس هر بخش یا واحد شرکت، بودجه تبلیغات را تعیین کرد. این واحدها ممکن است مواردی مانند تعداد جعبههای بیسکویت، صابون و … را در برداشته باشند. در این روش، هر واحد، هزینههای تولید و توزیع مشخصی داشته که به تناسب آن هزینهها، بودجه تبلیغاتی هر واحد نیز تعیین میشود. اما در این روش، ایجاد تعادل در زمانهای نمایش تبلیغات بسیار مشکل است. این روش تنها زمانی مفید است که انتخاب واحد محصول برای تعیین بودجه تبلیغاتی، امری منطقی باشد.
بودجه بر مبنای مدل هزینه
در عصر فناوریهای پیشرفته، بسیاری از سازمانها سعی میکنند برای ایجاد الگویی دقیق و مناسب جهت تعیین بودجه، از روشها و تکنیکهای مدرن استفاده کنند. این سازمانها از مدلهای شبیه سازی رایانهای یا روشهای پژوهش عملیاتی برای تعیین بودجه استفاده میکنند.
در تئوری، تکنیکی که تمام متغیرها را در نظر گرفته و بتواند پاسخ درستی ارائه دهد، دارای ارزش بالاتری است. اما در عمل، تعداد کمی از شرکتها از این روشها استفاده میکنند.
بودجه کلی
معمولاً بودجه تخصیص داده شده، در قالب یک بودجه کلی برای تمام فعالیتهای ارتباطی شرکت است، نه یک بودجه تبلیغاتی که صرفاً به امور تبلیغاتی اختصاص یافته است. بنابراین، درصدی از فروش، کل بودجه ارتباطات بازاریابی شرکت را تشکیل میدهد. این بودجه، تمام عناصر ضروری ارتباطات بازاریابی مانند تبلیغات، پست مستقیم، حضور در نمایشگاهها و … را تحت پوشش خود قرار میدهد.
اما ممکن است طراحی وب سایت، فعالیتی مجزا در نظر گرفته شود، در نتیجه، به آن بودجه مجزایی نیز اختصاص یابد.
محتویات بودجه
بسیاری از شرکتها علاوه بر تبلیغات، برنامههای گستردهای برای افزایش فروش و روابط عمومی دارند. آیا این فعالیتها دارای بودجه مجزایی هستند؟
بیشتر سازمانها برای اهداف بازاریابی، بودجهای دارند که تمام هزینههای بازاریابی مانند تبلیغات، روابط عمومی، ارسال نامههای تبلیغاتی، جوایز فروش، بازاریابی تلفنی و اینترنتی در آن لحاظ شده است.
البته لازم به ذکر است هزینههایی مانند هزینههای روابط عمومی ممکن است تحت سرفصلهای دیگری مانند سرفصل واحد بازاریابی، تبلیغات، جوایز فروش یا واحد روابط عمومی شرکت نیز نشان داده شوند. در سازمانهای کوچک، معمولاً برای تمام اهداف ارتباطات بازاریابی، کلاً یک بودجه تعیین میشود.
چگونگی تقسیم بودجه
تقسیم بودجه بین اهداف مختلف بازاریابی، امری قضاوتی است و لازم است تا با تمامی طرفین ذینفع مذاکره شود. بودجه بازاریابی را در هر سازمان باید میان دو دسته اصلی تحت عنوان گروه بالای خطی و پایین خطی و نیز جوایز فروش و در واقع تمامی عواملی که باعث افزایش فروش میشوند تقسیم کرد.
هزینه شرکت در نمایشگاهها اغلب جزء گروه پایین خطی قرار داده میشود. بسیاری از سازمانها این تقسیمبندی را انجام نداده و تنها دارای یک بودجه کلی برای اهداف بازاریابی خود هستند.
هزینه تبلیغات و جوایز فروش، دو هزینه نسبتاً بزرگ بودجه بازاریابی محسوب میشوند. به منظور تخصیص منابع میان این دو عامل باید تعادل را در نظر گرفت.
سؤال مهمی که در اینجا مطرح میشود این است که کدام یک از هزینههای بالا نسبت به دیگری در اولویت است؟ در زمان رکود بازار یا کاهش حجم فروش، بودجههای تبلیغاتی معمولاً به نفع جوایز فروش کاهش مییابند. اما در دورههای تثبیت یا توسعه بازار، عکس این مسئله مصداق پیدا میکند.
true
true
https://sanatpanjom.ir/?p=788
true
true