true
هنرمند مؤلف، اثر و محصول هنري تأليفي، اسلوب و سبك هنري هنرمند و… مفاهيم هستند كه در ارزيابي، بررسي و شناخت آثاري هنري و هنرمندان جوامع مختلف كاربردهاي فراواني داشته و بسيار مورد استفاده قرار ميگيرند. اينگونه مفاهيم نه تنها در مباحث و ديدگاههاي منتقدان و كارشناسان بررسي آثار هنري، كه از نظر مخاطبان عادي آثار هنري نيز قابل درك بوده و مورد توجه قرار ميگيرد. آثار هنري خاصي كه بيان ويژهاي داشته و ارتباطي تنگاتنگ را با زادبوم هنرمند برقرار مينمايند. اين مهم به معناي بوميسازي حوزه مخاطبان اثر نيست، بلكه در اينگونه آثار هنرمند با تكيه بر نيروهاي خلاقه و ذوق هنري استفاده از نشانه و المانهاي بومي را در دستور كار خود قرار داده و اثري خلق ميكند كه با بهرهگيري از عناصر بومي بياني جهاني دارد.
بهرهگيري، توجه و استفاده بهينه از شاخصها و نشانههاي ملي، سنتي و بومي، معدود هنرمنداني را تربيت ميكند كه ميتوانند هويتساز بوده و آثاري شناسنامهدار و با اعتبار جهاني و بينالمللي خلق كنند.
لاله سلطانمحمدي از جمله هنرمندان صاحب سبك و مؤلف در زمينه هنر گرافيك است. وي توانسته است با تكيه بر سطح علمي مناسب و بهرهمندي از اساتيد ارزنده و ارزشمند، همچنين استفاده از بنمايههاي خلاقيتهاي هنري فردي، دست به خلق آثاري بزند كه صاحب شناسنامه بوده و نگاه عميق و دقيقي در هنر گرافيك فردي خود ايجاد نمايد.
يك هنرمند طراح گرافيك بايد طرح و ايده خود را با نياز و خواست مشتري و سفارشدهنده تطبيق دهد. به ديگر سخن اين معني و موضوع است كه نيازها را در قالب اثري هنري كه بايد تأثير رواني مطلوبي نيز بر گروه خاصي از مخاطبان داشته باشد، خلق كند. موضوع طراحي گرافيك زمينهساز شرايط خاصي است كه براي هنرمند گرافيست ايجاد شده و نقطه تفاوت او با ديگر هنرمندان در عرصههاي مختلف است. مهم پيامي است كه از طرف هنرمند يا خالق اثر به مخاطب منتقل ميشود. حال اين موضوع حوزهها و كاركردهاي متفاوتي را شامل ميشود. حوزههايي نظير نگاه هنرمند، ديدگاهها و افقهاي فكري وي، نگرش هنرمند به هستي، شرايط اقتصادي، شرايط سياسي، اجتماعي و فرهنگي هنرمند و از همه مهمتر ميزان دانش و سطح سواد هنرمند.
توجه به موضوعات فوق زماني اهميت و جايگاه خود را نشان ميدهد كه با بررسي اجمالي شرايط هنر گرافيك كشور در مييابيم كه اين هنر امروزه فاقد هويت و اعتبار ملي بوده و تعداد قابل توجهي از هنرمندان گرافيست ايران تنها استادكاران و كپيكاراني هستند كه بدون بهرهگيري از خلاقيت هنري خود، تنها آثاري خلق ميكنند كه مورد نياز كوتاهمدت سفارشدهندگان هستند.
در اين ميان اما هنوز هستند هنرمنداني كه متأثر از شرايط رشد و تعالي خود آثاري ارزنده و ارزشمند خلق ميكنند. لاله سلطانمحمدي از جمله هنرمنداني است كه اين خصوصيات را دارا است. خبرنگار ماهنامه چاپ و تبليغات با مراجعه به دفتر طراحي وي، دقايقي را با سلطانمحمدي به گفتوگو نشست. در اين گفت و شنود لاله سلطانمحمدي دغدغهها و نگرانيهاي خود را پيرامون موضوعات مربوط به هنر گرافيك ايران مطرح نمود. آنچه در پي ميخوانيد ديدگاهها، نقطهنظرات، دلنگرانيها و راهكارهاي لاله سلطانمحمدي در زمينه هنر گرافيك در ايران است.
ـ به نظر ميرسد جامعه هنر گرافيك كشور از فقر سطح علمي ـ حتي در حوزه تعاريف و مفاهيم اوليه ـ رنج ميبرد. اين موضوع از محصولات گرافيكي موجود در ايران به وضوح قابل مشاهده است. تعداد بسيار زياد فارغالتحصيلان رشته گرافيك و افراد بسياري كه به عنوان طراح گرافيك در سازمانها، شركتها، كانونهاي تبليغاتي و… مشغول به كار هستند. ليكن متأسفانه كمتر شاهد خلق آثاري هستيم كه در خور توجه بوده و بتوان به سادگي عنوان اثري هنري را به آنان نسبت داد. به طور قطع يكي از دلايل آن آشنا نبودن هنرمندان و طراحان گرافيك كشور با مفاهيم اوليه و پايهاي اين رشته هنري است.
شما به عنوان يكي از هنرمندان صاحب سبك گرافيك كشور كه تاكنون در حوزههاي مختلفي اعم از تجاري، هنري، فرهنگي و… آثاري را خلق نمودهايد، چه تعريفي از هنر گرافيك داريد؟
ـ ـ گرافيك در معني لغوي با ريشه يوناني لاتين Grapiki به معني Technik هنر ترسيم كردن و هنر نقاشي كردن و هنر نوشتن است.
گرافيك ديزاين به معني طراحي با ابزار و تكنيكهاي مختلف چاپ كه از طريق آنها تصويرسازي و مفاهيمي را به بيننده انتقال دادن است. واژه گرافيك ديزاين براي اولين بار توسط ويليام اديسون ديوگينس (william addison Dwiggins) به كار برده شده است. پيش از آن تكنيكهاي چاپ تايپوگرافي انجام ميپذيرفته ولي امروزه طراحي و تكنيك طراحي در دو بخش انجام ميپذيرد و در اين قسمت است كه مفاهيم جديد طراح گرافيك ديزاين و اجراي گرافيك ديزاين مطرح شده است.
سير تكاملي اين فرآيند امروزه با آمدن يارانه و تكنيك روابط جمعي با عناوين visual comunication و comunication Design به ظهور ميرسد.
گرافيك و گرافيك ديزاين و طراح؛ هدف مفهومسازي (زيباگرايي) از طريق نشانهسازي است. (نشانهسازي با گرايش زيبايي).
نشانهسازي و تعاريف مفهومهاي جديد و يا تثبيت تعاريف موجود، به هويتسازي ميرسد. اين هويتسازي شامل هويتهاي اجتماعي، گروهي، كاري، منطقهاي و متعلق به آن ميباشد. هنر نشانهسازي ديرينتر از گرافيك ديزاين است. و نمونههاي آزاد را اقوام مختلف از زمانهاي ديرينهيي ميبينيم كه تا به امروز تداوم دارد. مانند نشان قومهاي مختلف بشر.
اصل رساندن پيام از راه هنر به جامعه با استفاده از ابزار هنر است.
اينها همه همراه با خلاقيت دروني هنرمند و منطقهايسازي پيام را به مخاطب ميرساند. گرافيست با درك و دانش مفاهيم جامعهشناسي، فرهنگي، اقتصادي و اقليمي مفاهيم بومي و جهاني را به حداقل رسانده و به تصوير ميكشد.
هنر گرافيك در اين فرآيند مفهوم پيدا ميكند. گرافيست نشانهآفرين و زيباگراست.
هنر گرافيك گسترده است. همين هنر بسيار گسترده يك مشخصه اصلي و اساسي دارد و آن اينكه اين هنر در قالب يك سفارش تعريف ميشود. به عبارت ديگر گرافيك هنري است كه مبتني بر سفارش سفارشدهنده و مشتري شكل ميگيرد. اين موضوع هم محدوديتهايي را براي هنرمند ايجاد ميكند و هم خلاقيت و نوآوريهاي او را ارتقا ميدهد. يك هنرمند گرافيست بايد طراح و ايده خود را با نياز و خواست مشتري و سفارشدهنده تطبيق دهد. به ديگر سخن اين سفارشدهنده است كه نيازهايي را در قالب اثري هنري كه اتفاقاً قرار است تأثير رواني مطلوبي نيز بر گروه خاصي از مخاطبان داشته باشد، مطرح كرده و سفارش ميدهد؛ در نتيجه طراح گرافيك بايد اثري هنري را با چنين نيازهايي در نظر داشته و طراحي و اجرا نمايد.
اين موضوع زمينهساز شرايط خاصي است كه براي هنرمند گرافيست ايجاد شده و نقطه تفاوت او با ديگر هنرمندان در عرصههاي مختلف است. مهم پيامي است كه از طرف هنرمند يا خالق اثر به مخاطب منتقل ميشود. حال اين موضوع حوزهها و كاركردهاي متفاوتي را شامل ميشود. حوزههايي نظير بينش، ديدگاهها و افقهاي فكري وي، نگرش هنرمند به هستي، شرايط اقتصادي، سياسي ـ اجتماعي و فرهنگي حضور هنرمند و از همه مهمتر ميزان دانش و سطح علمي هنرمند.
تمامي اين موضوعات خلق آثار هنري توسط يك گرافيست را تحتالشعاع قرار ميدهد. اينكه امروزه تمامي شركتهاي تبليغاتي، چاپخانهها، ليتوگرافيها، نشريات و حتي شركتهاي بازرگاني بزرگ اقدام به استخدام و تعليم نيروها و پرسنل اداري خود براي انجام امور گرافيكي كرده و به زعم خود در هزينه تبليغات و طراحي صرفهجويي مينمايند موجب پايين آمدن سطح كيفيت اين رشته هنري ـ اقتصادي ميگردد.
ـ آيا ميتوان راهكاري به منظور تغيير اين شرايط ايجاد نمود؟ به منظور تغيير در روند و فرآيند حاكم بر هنر گرافيك كشور چه راههايي وجود دارد؟
ـ ـ بررسيهاي آماري نشان ميدهد كه به دليل پايين بود سواد بصري مناسب و دانش تبليغات، تشخيص كار صحيح در تعداد قابل توجهي از شركتهاي بازرگاني و اقتصادي وجود ندارد، كه بايد راهكارهاي برونرفت از اين شرايط تدوين شود كه متأسفانه كمتر شاهد تحقق اين امر مهم هستيم.
در چنين شرايطي آيا ميتوان انتظار داشت تا راهحلهاي كارشناسان اين موضوع نشانگر و راه برونرفت از اين مشكل در هنر گرافيك باشد.
تدوين برنامههاي اصولي علمي و كارشناسانه از جمله راههايي است كه ميتواند ما را در رسيدن به اصول مهم و علمي رهنمون سازد.
دستاوردي كه موجب اعتلاء سطح فرهنگي جامعه و ارتقاء سواد بصري جامعه ميشود. تنها در چنين شرايطي ميتوان انتظار داشت كه راهحلهاي ارائه شده ميتوانند در حل مشكلات مؤثر واقع شوند.
من معتقدم كه راهحلهاي زيادي در اين خصوص وجود ندارد و به طور كلي مسير پيچيده و درگيركنندهاي نيز ندارد. اين شرايط را بايد براي تمام عرصههاي هنري حفظ كرد اما مهم اينجاست كه هنر گرافيك دانش و سطح علمي بسيار بالايي را ميطلبد.
ـ ضمن صحبتهاي خود اشاره داشتيد كه هنر گرافيك از همهي هنرها بهرهمند شده و از تمامي آنها در خلق آثار و محصولات هنري خود استفاده ميكند. وجه تمايز و نقطه تفاوت گرافيك با ديگر هنرها، بخصوص هنرهاي تجسمي در چيست؟
ـ ـ بايد توجه داشت كه هر هنري زبان و بيان خاص خود را دارد. هنر موسيقي ويژگي و اثر خود را، هنر نقاشي بيان تصويري خاص و منحصربفرد خود را دارد و… حال هر كدام از آنها با استفاده از بيان خاص خود رسالت و پيامي را دنبال كرده و منقل ميسازد. در اين ميان هنر گرافيك از جمله هنرهايي است كه بيشترين ارتباط را با انسان و جوامع انساني برقرار ميكند.
هنري كه با سياست، اجتماع، اقتصاد و به طور كلي همهي اركان زندگي انسان و پديدههاي انساني ارتباط دارد. بدين جهت هنر گرافيك را ميتوان جمع تمام هنرها دانست؛ چرا كه اين هنر با گذر از تاريخ و مناسبات اجتماعي در نهايت با مخاطب و سفارشدهنده در ارتباط است. حال آنكه بسياري از هنرها با سفارشدهنده ارتباطي ندارند و به طور كلي خلق اثري هنري نتيجهي يك سفارش نيست. به عنوان نمونه يك شاعر در بسياري مواقع به سفارش شعر نميگويد.
ـ آيا موضوع سفارشي بودن آثار گرافيكي محدوديتهايي را براي هنرمند طراح گرافيك ايجاد نميكند؟
ـ ـ فعاليت در هر حوزهاي مشخصات وملزوماتي دارد كه بايد به آنها توجه داشت. بسته به نوع نگاه و ديدگاهي كه به هر پديدهاي پرداخته شود، الزامات و شرايط موضوع نيز بررسي خواهد شد. اهميت و جايگاه سفارشدهنده در هنر گرافيك همانگونه كه محدوديتهايي را براي هنرمند گرافيست ايجاد ميكند، به همان نسبت نيز راههاي خلاقيت و ايدههاي تازه و جديد را فراروي وي ميگشايد.
يكي از نكات مثبت و سازندهاي كه حضور و جايگاه سفارشدهنده براي هنرمند گرافيست ايجاد ميكند، چالشهايي است كه ميان ذهنيت هنرمند و خواستهها و نيازهاي سفارشدهنده ايجاد ميشود. چرا كه هر ايده و طرح خلاقانه و هنري در ابتدا هيچ ارتباط و تعاملي با مفاهيم تجاري و بازرگاني و حتي فرهنگي، اجتماعي و سياسي ندارد. لذا اين دست چالشها، خلاقيت و توانمندي هنرمند گرافيست را در مواجه با شرايط متفاوت و گاه متعارض بالا ميبرد. در نتيجه هنرمند گرافيست نسبت به كوچكترين موضوعات اجتماعي حساس بوده و به تحليلهاي صحيح و منطقي به منظور خلق آثاري منطبق با شرايط اجتماعي اقليم خود دست پيدا ميكند.
ـ آيا هنر گرافيك پس از انقلاب توانسته است ارتباط و تعامل درخور توجهي را با اين هنر در پيش از انقلاب ۱۳۵۷ برقرار نمايد؟
به طور كلي از نظر شما هنر گرافيك پس از انقلاب تابع چه شرايطي است و از چه ويژگيهايي برخوردار است؟
ـ ـ بررسي شرايط گرافيك پيش از انقلاب، مستلزم شناخت و تحقيقات خاصي است كه بايد مورد بررسي و كارشناسي دقيق قرار گيرد. بدين جهت من در حال حاضر امكان پاسخگويي به اين موضوع را ندارم. چرا كه هنوز شناخت دقيقي از شرايط گرافيك پيش از انقلاب ندارم و دستيابي به اين شناخت مستلزم بررسيهاي دقيقتر علمي است.
true
true
https://sanatpanjom.ir/?p=456
true
true