true
بازاریابی، فرآيندي در حال پيشرفت است که :
به طراحي و اجراي شبکه بازاریابی براي خدمات، محصولات يا عقايدي مربوط ميشود که؛
تغييراتي را بين سازمانها و اشخاص به وجود ميآورد.
بازاریابی در حال تبديل شدن به يک صنعت ابداعي است که شامل تبليغات، توزيع و فروش ميشود.
اين موضوع به بررسي نيازها و تمايلات آتي مشترياني ميپردازد که غالباً از طريق تحقيقات بازار مشخص ميشوند.
در واقع، بازاریابی، فرآيندي است که موفقيت در فروش يک کالا يا خدمات را براي يک سازمان يا تشکيلات به دنبال دارد؛
به طوري که موجب ميشود مردم نه تنها به سمت آن محصول بروند، بلکه نسبت به خريد آن نيز اقدام کنند.
بنابراين، بازاریابی محصول بايد بتواند مجموعهاي از مزايايي را براي مشتري نهايي فراهم کند:
تا از طريق خدمات يا کالاها ارزش مورد نظر را در اختيار آنها قرار دهد.
هر سازمان بازار محور يا مشتري محور بايد اول از همه، آنچه را که مورد نظر مشتريان ميباشد :
تعيين کرده و سپس آن محصول يا خدمات را به وجود آورد.
تئوري و اقدامات بازاریابی در اين عقيده خلاصه ميشود که:
مشتريان از آن محصول يا خدمات بدين دليل استفاده ميکنند که:
به آن نياز داشته يا مزاياي از پيش تعيين شده را به دنبال دارد.
دو عامل اصلي بازاریابی شامل جذب مشتريان جديد و حفظ و گسترش روابط با مشتريان موجود ميباشد.
هنگامي که يک بازاریاب، ديدگاه خريدار را تغيير ميدهد، در واقع، به جنبه مديريت بازاریابی توجه ميکند.
فرآيند مديريت بازاریابی، مزايايي را که در اختيار خريدار قرار ميگيرد تغيير ميدهد،
و سپس به منظور حفظ تجارت در محيط رقابتي، استمرار ارائه خدمات/ محصولات را بهبود ميبخشد.
براي موفقيت يک طرح بازاریابی، بايد عوامل مهمي را در نظر گرفت که,
نشاندهنده تمايلات و خواستههاي مصرف کنندگان و خريداران در بازار هدف باشد.
تلاش براي حفظ بخش بازار به منظور فروش کالا يا ارائه خدماتي که؛
مصرف کنندگان يا مشتريان به آنها نياز ندارند، اقدامي پرهزينه بوده و به ندرت به موفقيت منجر ميشود.
بازاریاب ها، براساس ديدگاه بازاریابی خود، به صورت رسمي و غير رسمي؛
آنچه را که مشتريان و مصرف کنندگان به آن نياز داشته يا آنچه را که ؛ براي پرداخت هزينه آن تمايل دارند، تعيين ميکنند.
بازاریاب ها اميدوارند که اين فرآيند، مزاياي رقابتي مهمي را براي آنها به دنبال داشته باشد.
مديريت بازاریابی، اقدام عملي اين فرآيند محسوب ميشود.
-
انجمن AMA بازاریابی را چگونه معرفی می کند.
انجمن بازاریابی ايالات متحده آمريکا (AMA)، بازاریابی را اينگونه تعريف ميکند:
«بازاریابی، يک اقدام سازماني و مجموعهاي از فرآيندهايي است که :
به ايجاد، برقراري ارتباط و تحويل يک ارزش به مشتريان و مصرف کنندگان منجر ميشود .
ارتباط با مشتريان را به گونهاي کنترل ميکند که آن سازمان و سهامداران آن از مزاياي اين شيوه سود ميبرند.»
شيوه هاي بازاریابی به وسيله بسياري از علوم اجتماعي به ويژه علوم روانشناسي، اجتماعي و اقتصادي مشخص ميشود.
انسان شناسي، يکي از موارد جزيي اين فرآيند است که تاثير آن در حال رشد و گسترش ميباشد.
البته لازم به ذکر است که تحقيقات بازاریابی، اين فعاليتها را تحت تاثير قرار ميدهد.
بازاریابی، نوعي ارتباط جامع و کامل است که در بعضي موارد، هزينههاي گزافي به دنبال دارد.
همچنين ميتوان بازاریابی را نوعي محدوده عملياتي در نظر گرفت:
که به تحولات گسترده در اين حيطه و گسترش دامنه آن بر اساس شرايط زماني و فرهنگي منجر ميشود.
مفهوم بازاریابی
بازاریابی، يک محدود تجاري عملياتي است که آگاهي و آموزش بازارهاي هدف در مورد ارزش و مزاياي رقابتي يک شرکت و محصولات آن را به دنبال دارد.
منظور از ارزش، ارزشي است که توسط مشتري و به واسطه استفاده وي از محصولات يا خدمات مورد نياز مشتق ميشود.
مزاياي رقابتي، تشريح مزايايي است که :
يک شرکت براي انجام بهتر آنها در بازار رقابتي به شيوهاي اقدام ميکند که سود بيشتري را براي مشتري به همراه داشته باشد.
نکته مهم و اصلي در مورد بازاریابی اين است که:
بازاریابی به بررسي محصولات و خدمات مربوط به يک شرکت و اطلاعات مربوط به مشتريان ويژه توجه ويژهاي دارد.
در اين زمينه بايد تصميمات و راهبردهاي مناسبي در محدوده بازاریابی اتخاذ شود
که به ارائه اطلاعات، ميزان ارائه اطلاعات، شخص مورد نظر براي ارائه اطلاعات و زمان و مکان ارائه آن اطلاعات مربوط ميشود.
پس از اتخاذ هر گونه تصميمي، شيوهها، تاکتيکها و فرآيندهاي متعددي وجود دارند که
ميتوانند براي حمايت از راهبردهاي انتخابي، مورد استفاده قرار گيرند.
از آنجا که گاهي اوقات ممکن است مفهوم بازاریابی با مفهوم تبليغات يا فروش، اشتباه شود،
«گريس نيوتن» در اثر خود تحت عنوان «بازاریابی چيست؟»، بازاریابی را اينگونه تعريف ميکند:
بازاریابی، راهبرد و تصميمي است که در ۱۲ محدوده ذيل اتخاذ ميشود:
• تعيين و کمي کردن نيازهاي موجود در بازار
• تعيين و کمي کرن بازارهاي هدف
• تعيين و بهينه سازي هزينههاي مربوط به رسانههاي موثر –آنلاين و آفلاين- براي دستيابي به بازارهاي هدف
• بررسي ويژگيهاي ارائه محصولات يا خدمات در ماتريس شبکه ارائه محصولات
• تعيين و گسترش موثرترين کانالهاي توزيع
• بررسي شيوههاي مختلف بستهبندي محصولات يا خدمات به منظور يافتن سادهترين شيوههاي فروش آنها
• بررسي و يافتن بهترين راهبردهاي قيمت گذاري
• گسترش راهبردهاي موثر تبليغاتي، تبليغات موثر و حمايت از ارائه پيشنهادهات و راهبردها
• گسترش و مستند کردن فرآيندهاي فروش
• يافتن شيوههاي اجراي بهينه فرآيندهاي فروش از طريق بررسي شيوههاي فروش، انتخاب افراد، حمايت از همکاريها، مهارتها و آموزشهاي مختلف و…
• اطمينان از اين مسئله که پروژههاي مربوط به فروش، قابليتهاي توليد را کاملاً منعکس ميکنند.
• گسترش طرحهاي مربوط به حفظ مشتريان
-
هدف از بازاریابی چیست؟
هدف از بازاریابی، ايجاد و حفظ اولويتهاي شرکت و محصولات و خدمات آن در بازارهاي هدف ميباشد.
هدف هر تجارتي، ايجاد منافع دو جانبه و روابط مستمر با مشتريان است.
از آنجا که تمام محدودههاي تجاري، مسئول هماهنگي اقدامات براي دستيابي به اين اهداف ميباشند.
محدوده بازاریابی، ميتواند نقش مهمي در اين مسئوليت ايجاد نمايد.
در مقياس گسترده تر، بازاریابی از طريق اقدامات مربوط به سه اصل هماهنگ ذيل صورت ميگيرد:
• بازاریابی محصول
• بازاریابی شرکت
• بازاریابی ارتباطي
دو سطح بازاریابی
-
بازاریابی راهبردي:
هدف از اين بازاریابی، تلاش براي تعيين چگونگي رقابت يک سازمان در ميان رقبا در يک بازار مشخص ميباشد.
به طور کلي، هدف اين نوع بازاریابی بر ايجاد مزاياي رقابتي متناسب با رقباي خود متمرکز است.
-
بازاریابی عملياتي:
هدف اين شيوه بازاریابی، اجراي اقدامات بازاریابی براي جذب و حفظ مشتريان و به حداکثر رساندن ارزش مشتق شده از آنها و نيز جلب رضايت مشتري با ارائه خدمات و برآورده کردن توقعات وي ميباشد.
چهار P
در اوايل دهه ۱۹۶۰ ميلاد، پروفسور «نيل بوردن» در دانشکده تجارت هاروارد بود.
وی تعدادي از اقدامات عملياتي شرکتها را مشخص کرد که ميتوانند تصميمات مشتري را براي خريد کالاها يا خدمات، تحت تاثير خود قرار دهند.
«بوردن» اعلام کرد که تمام اقدامات اين شرکتها، نوعي «شبکه بازاریابی» را نشان دادند:
پروفسور «اي. جروم مک کارتي» نيز در اوايل دهه ۱۹۶۰ ميلادي اعلام کرد که شبکه بازاریابی شامل چهار عنصر ذيل ميباشد:
• محصول (Product)
• قيمت گذاري (Pricing)
در ادامه مباحث مربوط به بازاریابی، تصميم داريم مطالب ديگري در اين زمينه مطرح نمائيم.
در شماره پيشين، مطالبي را در مورد بازاریابی و چند عامل موثر بر آن مطرح کرديم.
اکنون به بررسي چند عامل ديگر و تحليل آنها ميپردازيم.
همانگونه که در شماره پيشين گفته شد، بازاریابی داراي چهار عامل موسوم به چهار P ميباشد.
نوع ديگري از عوامل تحت عنوان هفت P نيز وجود دارد که در ذيل آنها را به طور مختصر تشريح ميکنيم.
مردم (People)
هر شخصي که با مشتريان در تماس باشد، ميتواند سطح رضايت آنها را تحت تأثير خود قرار دهد.
مردم به عنوان بخشي از خدمات پشتيباني يک محصول يا تمام محصولات، نقش مهمي ايفا ميکنند:
زيرا به اعتقاد مشتريان، مردم، بخش لاينفک خدمات کلي محسوب ميشود.
در نتيجه، آنها بايد به نحو مطلوب و موثري مورد آموزش قرار گرفته و حق و حقوق آنها به طور کامل بيان شود.
بازاریابی باید به گونه ای باشد که سطح وسیعی از مردم را نیز در بر گیرد.
گاهي اوقات، از مشتريان آتي نيز تحت عنوان مردم ياد ميشود:
زيرا آنها نيز ميتوانند بر ارائه خدمات به مشتريان تأثير گذار باشند.
فرآيند (Process)
فرآيند يا فرآيندهاي موجود در ارائه يک خدمت يا عملکرد مردم است که ميتواند در رضايتمندي مشتريان نقش عمدهاي ايفا ميکند.
مسائل فيزيکي (Physical Evidnce)
بر خلاف يک محصول، خدمات نميتوانند پيش از دريافت، تجربه شوند.
البته اين مسئله بدان معناست که مشتريان بالقوه ميتوانند هنگام تصميم گيري در زمينه استفاده از يک خدمت، خطرات بزرگي به وجود آورند.
لذا کاهش احساس خطر، افزايش شانس موفقيت را به دنبال دارد، در نتيجه، اين امکان براي مشتريان به وجود ميآيد تا کالاها يا خدماتي را انتخاب کنند که تمايل دارند.
و اصول بازاریابی این مورد را نیز در نظر گرفته است.
اين مسئله با ارائه مسائل فيزيکي مانند مطالعات موردي يا برپايي نمايشگاهها امکانپذير است.
تخصصي کردن (Personalization)
منظور از اين واژه، همان تخصصي کردن محصولات و خدمات از طريق اينترنت است.
از بارزترين نمونههاي اين حالت ميتواند به Dell و Amazon.com اشاره کرد.
اما با ظهور رسانههاي اجتماعي و الگوريتمهاي پيچيده، دامنه اين مفهوم نيز گسترش يافت.
همچنان ظهور فناوريهاي نوين براي استمرار پيشرفت اين مفهوم ادامه دارد.
بازاریابی نیز باید همانقدر تخصصی باشد.
مشارکت (Participation)
اين اصطلاح به مشتري امکان ميدهد تا در ارائه برندهايي که به آنها تمايل دارد، مشارکت نمايد.
موفق بودن بازاریابی اینجا دیده خواهد شد. اين مفهوم به اساس تغييرات مخرب از طريق تخصصي شدن اطلاعات وابسته است.
دقت (Peer)
اين اصطلاح به شبکهها و انجمنهاي مشتريان اشاره دارد که معاملات در آنجا صورت ميگيرد.
مشکلات تاريخي موجود در بازار، شرايطي را به وجود آورده است که:
بازار، وضعيتي غير مخرب داشته باشد و تلاش کند تا برند خود را بر مشتري تحميل نمايد.
به نوعی بازاریابی بسیار خاصی شکل خواهد گرفت.
اين حالت، سادهترين و بديهيترين نوع تبليغات در تلويزيون محسوب ميشود. در پايان، مباني مشتريان بالقوه با انجمنهاي مشتريان فعال جايگزين ميشود.
مدل دهي توليدي (Productive Modelling)
اين اصطلاح به الگوريتمهايي اشاره دارد که در مشکلات بازار به نحو موفقيت آميزي مورد استفاده قرار گرفته اند.
و از همه مهمتر در بازاریابی تاثیرات شگرفی دارد.
مراحل طراحي محصول:
طراحي و گسترش عقايد مربوط به محصول
انتخاب و تنظيم از طريق عقايد محصولات
طراحي و تست مفهوم محصول
تحليل تجارت به جاي مفهوم محصول
طراحي و تست محصولات
بسته بندي
شرايط مربوط به يک بستهبندي مطلوب و مناسب که بتواند رضايت مشتري را جلب کرده و او را به خريد محصول تشويق نمايند،
و از همه مهمتر یکی از نکات مهم و کلیدی بازاریابی است:
محتويات مناسب و حفاظت از آنها
ارائه خدمات در خلال توزيع، فروش، استفاده و …
سازگار بودن با محيط زيست
مقرون به صرفه بودن
طراحي موثر ومناسب براي بازار هدف
چشم نواز بودن بسته بندي، به طوريکه نظر هر بينندهاي را به خود جلب کند.
هماهنگي داشتن با نيازهاي خرده فروشان
ايجاد يک تصوير مناسب در ذهن بيننده
دارا بودن شرايط قانوني براي محصول و بستهبندي
ارائه خدمات و تضمينهاي متفاوت در محصولات
-
علائم تجاري
ويژگيهاي مهم يک علامت تجاري که در بازاریابی تاثیر ویژه ای دارد عبارتند از:
مشخص کردن محصولات يک شرکت از محصولات ساير شرکتها
تبليغ کيفيت محصول
حمايت از مصرف کنندگان و توليد کنندگان
قابل استفاده بودن در رقابتهاي نمايشي و تبليغاتي
قابل استفاده بودن براي فروش محصول يا محصولات جديد
برند
برند، يک نام، اصطلاح، طرح، نهاد يا… است.
برند محصولات و خدمات را از ساير محصولات و خدمات ارائه شده توسط ديگر رقبا متمايز ميکند.
برند در بازاریابی تاثیر به سزایی دارد.
برند، نمايانگر تمايل مشتري به محصولات يک سازمان يا خدمات ارائه شده از سوي آن تشکيلات ميباشد.
همچنين برند، نوعي ماهيت مشخص در نظر گرفته ميشود که نشان دهنده ويژگيهاي يک محصول يا ارزش است.
برندهاي مشترک شامل فعاليتهاي بازاریابی در زمينه دو يا چند محصول ميباشند.
-
قيمت گذاري
قيمت گذاري به ميزان سرمايهاي اشاره دارد که براي يک محصول هزينه ميشود.
اين ارزش به واسطه استفاده مصرف کننده از يک کالاي خاص تعيين ميشود.
به طوريکه مصرف کننده، آمادگي لازم براي پرداخت هزينه آن را داشته باشد.
همانطور که مشخص است قیمت گذاری در بازاریابی تاثیر شگرفی دارد.
true
true
https://sanatpanjom.ir/?p=33
true
true
کامل و مفید. مرسی. من لیسانس بازاریابی دارم مطالب سایتتون بروز و عالین. دمتون گرم