ميان اين همه رقيب، شما نيز شرکتي داريد، محصول يا خدماتي را عرضه ميکنيد، اما صداي شما را کسي نميشنود، آگهيهاي تبليغاتي شما را کسي نميبيند و آدرس سايت وبي را که بر روي اينترنت بردهايد کسي نميداند. چيزهاي بسياري هست که شرکتهاي تبليغاتي به شما نميگويند …

شما حتماً ميدانيد که در دنياي امروز، براي کالا يا خدماتي که ارائه ميکنيد، در سرتاسر دنيا، صدها، شايد هزاران و حتي ميليونها رقيب داريد. آيا ميدانيد که همه آنها نيز درست مثل شما، ميميرند براي اينکه يک مشتري بيشتر داشته باشند و يک جنس يا يک نوع از خدمات خود را بيشتر از شما بفروشند.

اولین اشتباه تبليغاتي

شما با شروع و آغاز فعاليت خود به عنوان يک توليد کننده، يا فروشنده کالا يا خدمات و ورود به اين بازار پر سر و صدا و شلوغ، خودتان را حسابي به درد سر انداخته ايد. «شما» بايستي بيشتر و فعالانه تر کار کنيد و اين را به «شما» بگويم که در اين راه، شرکتهاي تبليغاتي «شما» – که به فکر ساده تر کردن کار براي خودشان هستند – بسياري از مطالبي را که بايد به شما بگويند، نميگويند و شايد هرگز به شما نگويند.

مي خواهم «شما» را براي چند لحظه هم که شده به «ميدان ونک» در تهران ببرم. در چهار گوشه ميدان، افرادي در حال پخش کردن «آگهي هاي تبليغاتي و بروشورهاي رنگارنگ» ميان عابران هستند. من، يک روز، ۳ ساعت از وقتم را گذاشتم تا در گوشه و کنار اين ميدان شلوغ و پر رفت و آمد به بررسي و مطالعه اين شيوه تبليغاتي احمقانه در سال ۲۰۰۳ بپردازم.

حاصل اين مطالعه را در اينجا ميآورم تا شايد آنها که پول و سرمايه خود را به چاپ و توزيع (اعلاميه) Flyerهاي تبليغاتي اختصاص ميدهند اين آگاهي را داده باشم که ۳۵ درصد از عابران آنقدر با عجله عبور ميکنند، که توزيع کننده Flyerهاي تبليغاتي به گردشان هم نميرسد، ۳۵ درصد از آنهايي که از کنار توزيع کننده ها رد ميشوند از دريافت آگهي هاي تبليغاتي امتناع ميورزند و از ۳۰ درصد باقيمانده، تنها ۵ درصدشان آگهي دريافت شده را بر روي زمين نميريزند – آن را نگه ميدارند تا اولين سطل آشغالي که در نزديکي است، همانجا آن را رها ميکنند، ۲۵ درصد ديگر، کاغذها را از توزيع کننده ميگيرند و چند قدم آن طرفتر روي زمين مياندازند و ميروند پي کارشان.

یک پرسش کوتاه درباره تبليغات

– ببينيد، من متخصص آمار نيستم و با يک روش پرسش و پاسخ از توزيع کنندهها و زير نظر داشتن آنها و حتي يک گپ و گفتگوي ساده با عابران به اين نتيجه رسيده ام. ۹۵ درصد از عابران (مردم) از شرکتهايي که اين نوع تبليغ ميکنند ناراضي هستند و شرکتهايشان را شرکتهايي بي اعتبار و بي ملاحظه ميدانند که باعث کثيفتر شدن شهر ميشوند. يکي از عابران ميگفت، من از اين کاغذها استفاده ميکنم، با بعضي از آنها کفشم را گردگيري ميکنم و با بعضي ديگر، اگر پشتشان سفيد باشد – منظور اينکه پشت کاغذ چيزي چاپ نشده باشد – از آن به عنوان کاغذ يادداشت در طول روز استفاده ميکنم و بعد در انتهاي روز آن را دور مياندازم.

ببينيد… اين چيزي نيست که فقط مربوط به تهران و يا کشور خودمان باشد، در جاهاي مختلف دنيا، شرکتها براي شناساندن و تبليغ کالا يا خدمات خود دست به چنين شيوههايي ميزنند، اما شرکتهاي تبليغاتي يا چاپخانه ها و توزيع کنندگان به آنها نميگويند که اين شيوهها اثري ندارد و در واقع هيچکسي تبليغ آنها را نميبيند (البته بايد گفت که درصد بسيار کمي آن تبليغ را ميبينند) – به نظر من اينها هم SPAM هستند منتها SPAM در سطح کوچه و خيابان و روي در و ديوار به صورت برچسبهاي تبليغاتي. شرکتها اگر فقط ۵۰ درصد از آنچه که روي تبليغات چاپي خود هزينه ميکنند، روي «روابط عمومي»شان سرمايه گذاري کنند، به ROI بالاتري ميرسند.

آموزش پیش از شروع کار

متاسفانه آنچه در ميان شرکتها مرسوم است يک فاجعهاي است که ما در سالهاي اخير بيش از پيش دچارش شده ايم. منشيهاي شرکتها که به عنوان تلفنچي اولين گره براي جوش دادن ارتباطهاي تجاري هستند، بدترين رفتار را با افراد تماس گيرنده دارند. بسياري از منشيها، به جاي پاسخگويي، انگار با مشتري دعوا دارند، به بهانه اينکه کار دارند يا سرشان خيلي شلوغ است، با بيادبي هرچه تمام تر، به يک کلمه پاسخ سربالا دادن و بياهميت جلوه دادن مشتري، گوشي را حتي بدون خداحافظي قطع ميکنند. ببينيد، روزي صد هزار آگهي يک صفحهاي و نيم صفحهاي در پر تيراژترين روزنامههاي صبح يا عصر بدهيد و بعد منشي شما يا مسئول (خراب کردن) روابط عمومي شما بخواهد با مشتريتان اينگونه بد و ناشايست رفتار کند، به هيچ دردي نميخورد.

براي سرمايه گذاري در کار و کسب و تجارتتان، به جاي چپ و راست تبليغ دادن، بروشور و کاتالوگ چاپ کردن، يک کلاس آموزش براي منشيها و روابط عمومي شرکتتان بگذاريد و آنها را آموزش دهيد، اگر آموزش ديدند و درست عمل کردند، ميمانند، اگر نه بروند به کارهاي مهمترشان بپردازند و با پول و سرمايه، اعتبار و آبروي شرکتتان بازي نکنند. اين تلفنچيها، منشيها و بازاريابها و مسئولان روابط عمومي شما، در حکم نمايندگان شرکت شما با مشتريهايتان در ارتباط هستند و اگر رفتارشان نامناسب، بد و همراه با بيادبي باشد، گويي شما را اينگونه در پيش چشم مردم ترسيم ميکنند.

مهتاب موید