مبانی رسانه چاپ - اخبار چاپ ، اخبار تبلیغات ، اخبار نشر و اخبار بسته بندی
×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

اخبار سایت

true
true

ویژه های خبری

false
true
true
مبانی رسانه چاپ

ترام‌گذاری تفکیک‌های رنگی

هنگامی که تصاویر رنگی بازآفرینی می‌شوند، نسخه‌ی اصلی (original) به چندین جزء رنگی، تفکیک می‌شود: در ابتدا به چهار رنگ اصلی فرآیند چاپ (سایان، ماژنتا، زرد و مشکی) و سپس،، به اجزای چاپی جداگانه. ترام‌گذاری اجزای رنگی جداگانه، در زوایای مختلف به انجام می‌رسد.

انجام این کار لازم است تا چاپ بیش از حد (overprinting) رنگ‌های مختلف، بدون هیچ مشکلی و تنها با استفاده از همین روش، صورت ‌پذیرد.

قرارگیری نامناسب تفکیک‌های رنگی باعث به وجود آمدن اثر نامطلوب می‌شود که به آن پیچازی می‌گویند. پیچازی به کیفیت تصویر آسیب می‌رساند (شکل ۲۷-۴-۱). در فناوری بازآفرینی متداول، تفکیک‌های رنگی برای سه رنگ کروماتیک، در«زوایای اسکرین» ۳۰ درجه نسبت به یکدیگر، متعادل می‌شوند. در چهار رنگ، نامشخص‌ترین رنگ یعنی زرد، در یک زاویه‌ی بهینه‌ی ۱۵ درجه‌ نسبت به ماژنتا و سایان ذخیره می‌شود (شکل ۲۸-۴-۱ الف).

بدین ترتیب، چاپکار تقریبا می‌تواند از به وجود آمدن پیچازی مشهود جلوگیری به عمل آورد، اما چون این تضاد‌ها و تاثیرات نامطلوب ریشه در ساختار تصویر دارند، نمی‌توان به طور کامل از به وجود آمدن آنها جلوگیری به عمل آورد.

علی‌رغم زاویه‌ی بهینه‌ی تشکیل شده هنگام تلاش برای کاهش تاثیرات نامطلوب و پیچازی‌ها، این امکان نیز وجود دارد که در فضاهای رنگی‌ متجانس، روست (rosette) به وجود آید

تشکیل یک روست نیز، به وضعیت نسبی تجزیه‌های رنگی از یکدیگر بستگی دارد. در نتیجه، تغییرات انطباق رنگی ممکن است باعث به وجود آمدن روست غیر معمول در حین چاپ شود. البته این مسأله هم صحت دارد که هر چقدر اندازه‌گیری و تقسیم‌بندی اسکرین دقیق‌تر باشد، کمتر ساختارهای نامطلوب مشهود به وجود می‌آید. امروزه، در بازآفرینی رنگی، در اغلب کارها از مقیاس ۶۰ خط در هر سانتی متر استفاده می‌شود.

با این حال، در اورجینال‌هایی که خود یک ساختار ظریف دارند (مانند بافت‌ها)، احتمال دارد که با توجه به خود ساختار، پیچازی‌هایی رخ دهد که عملا اجتناب ناپذیرند. گاهی اوقات برای بازآفرینی جزئیات ساختاری بی‌نهایت ظریف، از «شابلون‌ها یا اسکرین‌های ظریف» با ۱۵۰ خط در هر سانتی متر استفاده می‌شود؛ اگرچه این شابلون‌ها تاثیرات پیچازی را کاهش می‌دهند اما همیشه مانع آنها نمی‌شوند. استفاده از شابلون‌های (screen) ظریف، مستلزم به کارگیری امکانات و تجهیزات تکنیکی تکمیلی، در چاپ و فناوری بازآفرینی است.

 

اَشکال ترام

حتی در زمان فناوری بازآفرینی آنالوگ، چاپکاران، اشکال مختلف ترام را می‌آزمودند تا از به وجود آمدن چاقی ترام جلوگیری کنند، ثبات رنگی را بهبود بخشند و یک استاندارد صنعتی تشکیل دهند. در کل،‌ می‌توان اشکال زیر را در ترام‌ها مشاهده کرد:

– ترام گرد

– ترام مربعی شکل

– ترام زنجیره‌ای

– ترام بیضی شکل

در عمل، ممکن نیست که یک ترام به شکل ایده‌آل خلق کرد: چون مواد مصرفی و تکنیک‌های فرآیندی، اغلب بسیار متنوعند. به عنوان مثال، سیستم A که در ترام‌گذاری، از ترام‌های مربعی شکل استفاده می‌کند، ممکن است نتایج چاپی بهتری نسبت به سیستم B به همراه داشته باشد؛‌ اما سیستم دومی، احتمالا ترام زنجیره‌ای بهتری نسبت به سیستم A تولید می‌کند. این تنوع در کیفیت چاپ، نه تنها متاثر از الگوریتم‌های مصرفی برای ترام‌گذاری است (مثلا در فرآیندهای ترام‌گذاری دیجیتالی که بر اساس نرم‌افزارهای مختلف کار می‌کنند)، بلکه اجزای سخت‌افزاری تکنیکی برای نمایش تصاویر ترام‌گذاری شده هم در این موضوع دخیل هستند.

 

فرآیندهای ترام گذاری

می‌توان برای شبیه‌سازی تن‌های پیوسته، از ترام‌گذاری به روش‌های مختلف استفاده نمود.

– تعادل فاصله AM – در ترام‌گذاری موسوم به «تعادل فاصله»

(amplitude modulated screening) یا «ترام‌گذاری اتوتیپپکال، ترام‌گذاری دوره‌ای»، ترام‌های جداگانه در فواصل یکسان از یکدیگر قرار می‌گیرند اما قطرهای متفاوت دارند (یا فضاهای مختلف، بر حسب شکل ترام). این فرآیند همراه با حساسیت ویژه‌ی آن نسبت به پیچازی، پیش‌تر توضیح داده شده است.

– تعادل بسامد FM

(Frequency Modulation) در رابطه با ترام‌گذاری به روش «تعادل بسامد»، ترام‌های جداگانه قطر یکسان دارند اما فاصله‌ی ‌آن از یکدیگر متفاوت است.

هنگام استفاده از فرآیند ترام‌گذاری تعادل بسامد برای تبدیل تن‌های پیوسته‌ی نسخه‌ی اصلی (اورجینال) به کمیتی از ترام‌ها در قالب «سلول اسکرین»، فاصله‌ی ترام‌ها باید بر حسب یک اندازه‌ی ترام مشخص، تعیین شود. این کار را می‌توان بر حسب الگوریتم‌های مختلفی انجام داد. معمولا در یک درجه تن معین، تفاوت‌هایی از یک ترام به ترام دیگر وجود دارد (که این ممکن است باعث ایجاد پیچازی شود)، اما این ترام‌ها به صورت تصادفی پراکنده شده‌اند. به همین خاطر، به ترام‌گذاری متعادل شده‌ی بسامد، «ترام‌گذاری تصادفی یا استوکستیک» هم می‌گویند (stochastic screening).

شکل ۲۹-۴-۱، هر دو فرآیند ترام‌گذاری «تعادل فاصله» و «تعادل بسامد» را نشان می‌دهد. تصویر «تک‌رنگی» در شکل ۳۰-۴-۱ نشان می‌دهد که هنگام استفاده از ترام‌های یکسان فوق‌العاده کوچک، ترام‌گذاری FM، بازآفرینی بهتری از جزئیات در چاپ، نسبت به ترام‌گذاری AM به وجود می‌آورد؛ هم‌چنین باید این امکان وجود داشته باشد که بتوان هر کدام از ترام‌های کوچک در چاپ را مکررا بازآفرینی کرد.

شکل ۳۱-۴-۱، به مقایسه‌ی تعادل فاصله‌ و تعادل بسامد در بازآفرینی همگون یک «تصویر رنگی» می‌پردازد. به راحتی می‌توان مشاهده کرد که ترام‌گذاری FM، وضوح تصویر بالاتری را میسر می‌سازد و ترام گذاری تصادفی و اِستوکستیکی آن، از به وجود آمدن روست (rosette) جلوگیری به عمل می‌آورد.

شکل ۳۲-۴-۱، یک توصیف تصویری از اصطلاحات تعادل بسامد و فاصله ارائه می‌دهد. در ترام گذاری هافتنی، اطلاعات تصویری اساسا شامل بزرگی و فاصله یعنی اندازه‌ی ترام است (و در نتیجه تعادل فاصله و بزرگی؛ چون اطلاعات تصویری توسط فاصله و بزرگی فرکانس مکانی دوره‌ای کدگذاری شده است.)

از طرفی دیگر، در ترام‌گذاری تصادفی یا متعادل شده‌ی بسامد، اطلاعات تصویری در دامنه‌های بسامد یعنی در مکان و فضای ترام، کدگذاری می‌شود.

 

ترام‌گذاری هیبریدی

برای ترام‌گذاری اورجینال‌های تن پیوسته، «تکنیک‌های هیبریدی» نیز وجود دارد: با توجه به تصویر، ترام‌گذاری AM و FM هر دو با هم به کار گرفته می‌شوند. الگوریتم مناسب برای انجام این کار، بر اساس رویکرد استفاده از ترام‌گذاری FM برای تن‌های بسیار روشن و تیره و ترام‌گذاری AM برای دامنه‌ی درجه رنگی باقیمانده، استوار شده است (شکل ۳۳-۴-۱).

در شکل ۳۴-۴-۱، نمای کاملی از ترکیبات و تنظیمات ترام‌های متفاوت ارائه شده است.

 

تعادل شدت (Intensity Modulation)

تا به اینجا فرض کرده‌ایم که درجه‌های رنگی یا به عبارتی (tone values) برای چاپ تنها با ایجاد تغییر فضای ترام و یا فاصله‌ی ترام باز‌آفرینی می‌شوند و ضخامت لایه‌ی مرکب بر روی سطح یا کاغذ برای تمامی ترام‌ها یکسان است. در فناوری‌های چاپی که در آنها می‌توان از ترامی به ترام دیگر،  مقادیر مختلف مرکب را به کاغذ منتقل کرد، یک درجه‌ی رنگی با تعادل ضخامت لایه‌ مرکب خلق می‌شود. بدین ترتیب تعادل شدت اپتیکال حاصل می‌گردد. تغییر در درجه‌ رنگ را می‌توان به صورت سه بعدی انجام داد: از طریق فضای ترام و ضخامت لایه‌ی مرکب. این مسئله در چاپ گراوور با عمق جوهرافشان امکان‌پذیر است. در شکل ۳۵-۴-۱، این موضوع متناسب با شکل ۲۹-۴-۱ به نمایش در آمده است.

می‌توان در چاپ، با ترکیب تعادل شدت و ترام‌گذاری تعادل بسامد و فاصله، دامنه‌ی رنگی وسیع‌تری بازآفرینی کرد. از این رو، ترکیب تعادل FM همراه با تعادل شدت کمک می‌کند تا بازآفرینی جزئیات و رنگ بهبود یابد.

 

ترام‌گذاری دیجیتالی

ترام‌گذاری دیجیتالی به عنوان یک فرآیند الگوریتمی در نظر گرفته می‌شود که از ترتیب عناصر کوچک و دوتایی ترام، شکلی از تصاویر کنتونی خلق می‌کند.

در نتیجه‌ی پیدایش فناوری‌هایی که بر اساس کامپیوتر کار می‌کنند مانند «کامپیوتر به فیلم»، «کامپیوتر به پلیت» و «کامپیوتر به پرس یا چاپ»، عملا هیچ محدودیتی برای کاربرد عملی فرآیندهای هافتنی مختلف وجود ندارد. ترام‌گذاری دیجیتالی، درجه‌های رنگی اورجینال‌ها را با ترام‌های جمع‌آوری شده از عناصر تصویری کوچک و جداگانه شبیه‌سازی می‌کند (پیکسل‌ها: اجزای تصویر). شکل ۳۶-۴-۱، فرآیند بازآفرینی دیجیتالی یک ترام آنالوگ معمولی را نشان می‌دهد. هر چقدر dpi (تعداد نقاط در هر اینچ) دستگاه خروجی بالاتر باشد (ایمیج‌ستر فیلم یا تجهیزات کامپیوتر به پلیت یا کامپیوتر به پرس / سیستم چاپ)، بازآفرینی شکل ترام حاصل از ترام‌گذاری آنالوگ AM، دقیق‌تر خواهد بود.

تنها با ظهور فناوری تصویرسازی دیجیتالی، استفاده گسترده از ترام‌گذاری FM امکان‌پذیر شده است. کوچکترین پیکسلی که قابلیت بازآفرینی داشته باشد و یک ایمیج‌ستر بتواند آن را تولید کند و در جای مناسب قرار دهد، به عنوان مثال، ترام حاصل از ترام‌گذاری متعادل شده‌ی بسامد است. سپس درجه‌های رنگی با تغییر فاصله‌ی ترام در جای‌گیری سلول پیکسل، شبیه‌سازی می‌شوند (شکل ۳۷-۴-۱). بعد از این مرحله، ترام‌های جداگانه‌ی اعداد و اشکال مختلف، بر طبق الگوریتم موجود برای ترام‌گذاری FM (اِستوکستیک) در گروه‌هایی با یکدیگر ترکیب می‌شوند (جمع می‌شوند).

در شکل ۳۸-۴-۱، مثال دیگری برای مقایسه‌ی ترام‌گذاری AM و FM آورده شده است. در هر دو تصویر، ترام‌ها به صورت دیجیتالی از پیکسل‌های جداگانه با وضوح تصویر یکسان ساخته شده‌اند.

در رابطه با ترام‌گذاری متداول با یک ترام آنالوگ، تعداد «سطوح خاکستری» (یا درجه‌های خاکستری) در هر سلول اسکرین، بستگی به قابلیت بازتولید ترام‌ها با اندازه‌های مختلف دارد.

برای یک توری یا اسکرین با تعداد ۶ خط در هر سانتی‌متر، می‌توان تصور کرد که تقریبا ۷۰ تا ۱۰۰ ترام با اندازه و فضای مختلف وجود خواهد داشت (این بدان معناست که قطر ترام ممکن است در یک دامنه از ۱ تا ۲ میلی‌متر تغییر پیدا کند).

سپس اگر ترام از عناصر تصویری جداگانه (پیکسل‌ها) ساخته شده باشد، تعداد درجه‌های رنگی متفاوت توسط اندازه‌ی سلول اسکرین تعیین می‌شود، یعنی جایی که یک درجه‌ی رنگی اورجینال باید شبیه‌سازی شود (اندازه‌گیری اسکرین L در خطوط هر سانتی‌متر یا تعداد خطوط در هر اینچ) و وضوح تصویر A (در dpi یعنی تعداد ترام‌ها در هر اینچ) که در آن پیکسل‌های جداگانه می‌توانند جای گیرند.

همان‌طور که شکل ۳۹-۴-۱ نشان می‌دهد، تعداد اجزای تصویری N در هر سلول اسکرین (سطح خاکستری) ناشی از اندازه‌گیری اسکرین L و وضوح تصویر A است که در آن N=(A/L2 (یعنی A=1200dpi و ۱۵۰Lpi = L برای ۸۶=N) می‌باشد.

از آنجا که یک سلول اسکرین می‌تواند شامل ماکسیمم N پیکسل باشد و درجه‌ی مورد نظر برای سلول اسکرین ۱+N «مشکی» (چاپ نشده) را در بر بگیرد، «درجه‌های خاکستری» ممکن برای دامنه‌ی ۱۰۰درصد تا ۰درصد در N سطح (مثلا با ۶۴=N در سطوح ۵۶/۱درصد) حاصل می‌شود. به همین خاطر، فرض شده بود که سلول اسکرین کاملا پوشانیده شده و می‌تواند تنها دو حالت داشته باشد: پوشانده شده یا پوشانده نشده یعنی مشکی و سفید. اگر از یک فرآیند چاپی استفاده شود که در آن می‌توان ترام جداگانه را با تغییر شدت اپتیکال چاپ کرد (شکل ۳۵-۴-۱)، نه تنها دو بلکه پنج درجه‌ی خاکستری در هر پیکسل می‌توانند بازآفرینی شود (۵=g) (شکل ۳۹-۴-۱ را ببینید).

در نتیجه، تعداد سطوح خاکستری قابل بازآفرینی در هر سلول اسکرین به شکل چشمگیری افزایش می‌یابد. برای تخصیص دوتایی عناصر پیکسلی (۲=g) با ترام‌گذاری ۱۵۰lpi و وضوح تصویر ۱۲۰۰dpi، تعداد درجه‌های خاکستری به دست آمده، ۶۵ است(۶۵=G). اما اگر بتوان درجه‌های خاکستری مختلف در هر پیکسل را مرکب‌دهی کرد، تعداد درجه‌های خاکستری حاصله به ۲۵۷، در هر سلول اسکرین می‌رسد که به طول قابل ملاحظه‌ای، بازآفرینی دامنه‌های درجه رنگی را بهبود می‌بخشد. اگر ساختارها در تصویر، به طور محسوسی ظریف نباشند، بازآفرینی در وضوح تصویر پایین‌تر ممکن است. در مثال آورده شده (۵=g)، می‌توان بازآفرینی، تنها در وضوح ۶۰۰dpi با تعداد یکسان سطوح خاکستری در هر سلول اسکرین (۶۴) را همانند وضوح ۱۲۰۰dpi و تنها دو درجه‌ خاکستری (۲=g)در هر پیکسل انجام داد.

در تنظیم نحوه‌ی کار زبان توصیف صفحه، «پست اسکریپت» (post Script)، (که استاندارد غالب در صنعت چاپ است)، سه پارامتر توضیح داده شده یعنی اندازه‌گیری ترام، خطوط ترام و شکل ترام که در «ست اسکرین» اپراتور برای خلق یک «اسکرین متعادل شده از نظر فاصله» مشخص می‌شوند، ثابت می‌گردند. شکل ترام توسط «عملکرد نقطه‌ای» توصیف می‌شود و در شرایط مطلوب به شکل اولیه‌ی خود باز می‌گردد.

قاعدتا، ترام‌گذاری یک فرمت تصویری «متعادل شده از نظر بسامد»، باید در سرتاسر کل تصویر بدون تقسیم‌بندی به انجام برسد. بنابر دلایل اجرایی، سلول‌های اسکرین اغلب با ترام‌گذاری تعادل بسامد در سیستم‌های کامپیوتری تعریف می‌شوند؛‌ ولی اغلب جای‌گیری عناصر ترام جداگانه در سلول‌های جداگانه، به صورت تصادفی صورت می‌پذیرد. برای پرهیز از انجام محاسبات پیچیده‌ی محیطی و صرفه‌جویی در زمان محاسبه، سلول‌های اسکرین با توزیع تصادفی ترام‌ها شکل می‌گیرند. با وجود این، همیشه احتمال به وجود آمدن پیچازی به دلیل استفاده‌ی دوره‌ای از ساختار یک سلول اسکرین وجود دارد.

بهترین و پیوسته‌ترین ساختار درجه‌ رنگی ممکن، بیانگر مهم‌ترین پارامترهای کیفیتی برای یک فرآیند هافتنی تعادل بسامد است. هنگام تخصیص عناصر ترام جداگانه به صورت تصادفی، باید اطمینان حاصل نمود که ترام‌ها به صورت ناخواسته به گونه‌ای دور هم جمع نشده‌اند که مشهود باشد. در واقع، عناصر ترام برای یک فاصله‌ی دید معمولی به اندازه‌ی کافی کوچک هستند و معمولا ا غلب ناظران قادر به تشخیص آنها نیستند. در مقابل، توده‌ای از ترام‌های جدا افتاده، معمولا به سرعت مشاهده می‌شود و ممکن است به عنوان یک اثر نامطلوب ثبت گردد.

مخصوصا در زمینه‌ی فرآیندهای ترام‌گذاری تعادل فاصله و وسعت، می‌توان باز آفرینی ترام‌های بزرگ‌تر با اجزای ترام کوچک و جداگانه، در عصر دستگاه‌های نمایشی دیجیتالی را، به عنوان باقیمانده‌ای از دنیای فناوری بازآفرینی عکاسی و آنالوگ تلقی کرد. در اصل، ترام‌گذاری تعادل بسامد، به نظر می‌رسد که فرآیندی ایده‌آل برای فناوری بازآفرینی دیجیتالی‌ امروز باشد؛ اگرچه، در عمل، ساختار تصویر تعادل فاصله و وسعت، همچنان روش برتر است.

به عنوان مثال، در پلیت‌سازی این امکان وجود دارد تا با بزرگترین ترام‌ها کار کرد و دامنه‌ی تولیدی گسترده‌تری ارائه نمود. به دلیل وجود ترام‌های کوچکتر، عمل درجه‌بندی بازآفرینی‌های تعادل بسامد با حساسیت بیشتری نسبت به تاثیرات نامطلوب عمل می‌کند. تنوع در ساختار تصویر تعادل بسامد معمولا، شبیه‌سازی با تن پیوسته را بهبود می‌بخشد اما در نتیجه‌ی استفاده از ترام‌های کوچکتر و جداگانه، این احتمال وجود دارد که بر پایداری انتقال منحنی‌های ویژه، تاثیر مخرب داشته باشد. یکی از ویژگی‌های ترام‌گذاری FM این است که تنوع در انطباق رنگ (مخصوصا در فضاهای رنگی متجانس با ساختارهای رنگی) از به وجود آمدن تغییرات رنگی جلوگیری کرده و یا آنها کمرنگ‌تر می‌نماید.

true
true
true
true

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

- کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است
- آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد


true